English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English Persian
corpuscular ray پرتو ذرهای
Other Matches
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
atomic ذرهای
atomical ذرهای
bimolecular دو ذرهای
micros ذرهای
micro ذرهای
monatomic یک ذرهای
trimolecular سه ذرهای
ace ذرهای مانده
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
within an ace of ذرهای مانده به
intramolecular درون ذرهای
bit string رشته ذرهای
atomistic competition رقابت ذرهای
bit rate سرعت ذرهای
molecular ملکولی ذرهای
bit pattern الگوی ذرهای
aces ذرهای مانده
bit density تراکم ذرهای
atomistic society جامعه ذرهای
baudot code رمز پنج ذرهای
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
dont care a rap ذرهای باک نداشته باشید
not a scrap is left ذرهای باقی نمانده است
octad جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
shafts پرتو
radiance پرتو
rayon پرتو
radioactive پرتو زا
shaft پرتو
aegis پرتو
radiancy پرتو
rayless بی پرتو
rontgen rays پرتو X
ray پرتو
reactions پرتو
reaction پرتو
radiation پرتو
straight line پرتو
beamless بی پرتو
beam پرتو
beams پرتو
primary cosmic rays پرتو کیهانی
canal rays پرتو کانالی
x radiation پرتو ایکس
cosmic radiation پرتو کیهانی
cathode rays پرتو کاتدی
X-ray پرتو رونتگن
cosmicray پرتو کیهانی
light beam پرتو نور
light ray پرتو نور
luminesce پرتو افکندن
sun beam پرتو افتاب
posivite ray پرتو مثبت
radar beam پرتو رادار
silvery rays پرتو سیمین
roentgen ray پرتو رونتگن
roentgen ray پرتو ایکس
irradiative پرتو افکن
ionic ray پرتو یونی
image ray پرتو تصویر
double beam پرتو مضاعف
electron beam پرتو الکترون
eradiate پرتو افکندن
eradiation پرتو افکنی
fire light پرتو اتش
gamma radiation پرتو گاما
gamma ray پرتو گاما
illuminating beam پرتو روشنایی
illuminating beam پرتو نور
rontgen rays پرتو مجهول
gleaming پرتو انی
gleams پرتو انی
radiate پرتو افکندن
radiated پرتو افکندن
radiates پرتو افکندن
radiating پرتو افکندن
gleamed پرتو انی
gleam پرتو انی
illuminating پرتو افکندن
sunbeam پرتو افتاب
sunbeams پرتو افتاب
radiotherapy پرتو درمانی
illuminate پرتو افکندن
illuminates پرتو افکندن
x rays پرتو ایکس
actinolagy پرتو شناس
alpha rediation پرتو الفا
anode rays پرتو اندی
actinometry پرتو سنجی
beta radiation پرتو بتا
actiniform پرتو مانند
irradiation پرتو افکنی
cosmic rays پرتو کیهانی
radiology پرتو شناسی
projectors پرتو افکن
X-ray پرتو ایکس
X-rayed پرتو ایکس
X-rayed پرتو رونتگن
X-raying پرتو ایکس
X-raying پرتو رونتگن
projector پرتو افکن
an incident ray پرتو ساقط
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
x ray tube لامپ پرتو ایکس
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
to pour rays پرتو افکندن یا پاشیدن
The Physics of Radiation Protection فیزیک محافظت از پرتو
beamy شاخ دار پر پرتو
Health physics فیزیک محافظت از پرتو
shafts تیرانداختن پرتو افکندن
cathod ray tube لوله پرتو کاتدی
shaft تیرانداختن پرتو افکندن
extraordinary ray پرتو غیر عادی
hard radiation تابش یا پرتو سخت
hard x ray پرتو ایکس سخت
projections تجسم پرتو افکنی
projection تجسم پرتو افکنی
radioisotope ایزوتوپ پرتو افشان
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
alpha radiation وقوع طبیعی پرتو
radioactive پرتو افشان تابش دار
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
radialized دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com