English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
Other Matches
crunches بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
generals کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
chatted ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
chat ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
chats ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
chatting ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ
brain washing مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
divert action عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
commission حق العمل
commissioning حق العمل
brokerage حق العمل
commissions حق العمل
factorage حق العمل
commission fee حق العمل
brokage حق العمل
premiums حق العمل
premium حق العمل
responds عکس العمل
responded عکس العمل
reactions عکس العمل
respond عکس العمل
prompts عکس العمل
prompted عکس العمل
factors حق العمل کار
prompt عکس العمل
factorage حق العمل کاری
resilient عکس العمل
reflex force فشارعکس العمل
reactional عکس العمل
commission agent حق العمل کار
reactive effect عکس العمل
rough and ready سریع العمل
commissioners حق العمل کار
reaction عکس العمل
factor حق العمل کار
commissioner حق العمل کار
reflex عکس العمل غیرارادی
factors حق العمل کار نماینده
background count عکس العمل تشعشع
factor حق العمل کار نماینده
armature reaction عکس العمل ارمیچر
actual instruction دستور العمل واقعی
reflexes عکس العمل غیرارادی
response عکس العمل به دلیلی
commission حق العمل مامور شدن
commissioning حق العمل مامور شدن
retaliation عکس العمل متقابل
commissions حق العمل مامور شدن
interaction عکس العمل متقابل
reaction انفعال عکس العمل
immediate action عکس العمل فوری
reactions انفعال عکس العمل
reactor عامل عکس العمل
rapid سریع العمل چابک
reactors عامل عکس العمل
responses عکس العمل به دلیلی
coefficient of subgrade reaction ضریب عکس العمل
on commission بطورحق العمل کاری
reaction curve منحنی عکس العمل
pseudoinstruction شبه دستور العمل
n address instruction دستور العمل با N نشانی
reaction time زمان عکس العمل
latency دوره عکس العمل
reaction force نیروی عکس العمل
reaction equation معادله عکس العمل
repercussion عکس العمل واکنش
reflexology عکس العمل شناسی
modulus of subgrade reaction ضریب عکس العمل
reflex force نیروی عکس العمل
transfer instruction دستور العمل انتقال
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
react عکس العمل نشان دادن
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
returns مراجعت کردن عکس العمل
reacted عکس العمل نشان دادن
reacting عکس العمل نشان دادن
reacts عکس العمل نشان دادن
return مراجعت کردن عکس العمل
returned مراجعت کردن عکس العمل
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commission حق العمل کاری امانت فروشی
returning مراجعت کردن عکس العمل
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
backlash عکس العمل سیاسی واکنش شدید
responsive دارای عکس العمل سریع جواب گو
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
deadbeat زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
boomerang عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranged عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranging عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
triggerman ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
boomerangs عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
deadbeats زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
antigens مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
antigen مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
reaction time زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
dummy محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummies محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
exercised اعمال
exercises اعمال
acts اعمال
exertion اعمال
applications اعمال
exercise اعمال
exertions اعمال
doings اعمال
exercising اعمال
exercising a right اعمال حق
undertakings اعمال
application اعمال
anthropomorphic software نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
reactionpropulsion سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
applying اعمال کردن
applies اعمال کردن
strong arm اعمال زورکردن
apply اعمال کردن
to have the pull of اعمال نفوذکردن بر
the galleys اعمال شاقه
exertion اعمال زور
takeover اعمال کنترل
takeovers اعمال کنترل
willable قابل اعمال
lobbying اعمال نفوذ
workable قابل اعمال
showing partial views اعمال نظر
strong-arm اعمال زورکردن
impose اعمال نفوذکردن
applier اعمال کننده
peonage اعمال شاقه
labourhardl اعمال شاقه
galleys اعمال شاقه
hard labour اعمال شاقه
exertions اعمال زور
applicator اعمال کننده
impressment اعمال زور
hard labor اعمال شاقه
exercising force اعمال زور
applicative اعمال کردنی
applicatory اعمال شدنی
exerts اعمال کردن
exerting اعمال کردن
preventative actions اعمال بازدارنده
exerted اعمال کردن
imposes اعمال نفوذکردن
exert اعمال کردن
alteration تغییر اعمال شده
governance اعمال قوه اختیارداری
To bring pressure to bear . To exert pressure . اعمال فشار کردن
To use force(violence) اعمال زور کردن
non serverign acts اعمال تصدی دولت
to use one's influence upon اعمال نفوذ کردن بر
use one's influence اعمال نفوذ کردن
unfair trade practice اعمال تجاری نادرست
penal servitude حبس با اعمال شاقه
undue influence اعمال نفوذ ناروا
copy protection جلوگیری از اعمال کپی
imprisonment with hard labour حبس با اعمال شاقه
showing partial views اعمال نظر کردن
embraceor اعمال نفوذ کننده
house keeping operation اعمال خانه داری
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
intervention عمل اعمال تغییر در سیستم
modification تغییر اعمال شده به چیزی
applied magnetic field میدان مغناطیسی اعمال شده
squeeze [آبگیری از فرش با اعمال فشار]
interventions عمل اعمال تغییر در سیستم
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
capitalization اعمال سیستم سرمایه داری
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
imposed deformation تغییر شکل اعمال شده
jarred اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars اعمال شوک شدید به یک وسیله
confidential است نه اعمال تصدی موجودباشد
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com