English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Other Matches
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
lingual papillae پرزهای زبان
taste papillae پرزهای چشایی
arachnoid villi پرزهای عنکبوتی
fungiform papillae پرزهای قارچی شکل
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
loop code کد حلقوی
annular حلقوی
annulate حلقوی
annulated حلقوی
orbiculate حلقوی
convolute حلقوی
cricoid حلقوی
ring cartilage حلقوی
sigmoid حلقوی
terete حلقوی
vortical حلقوی
vortiginous حلقوی
bustle pipe لوله حلقوی
verticillation ارایش حلقوی
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
loop knot tie گره حلقوی
ring nebula سحابی حلقوی
cup point تیزی حلقوی
annular eclipse کسوف حلقوی
fairy ring قارچ حلقوی
ring جسم حلقوی
interlocking حلقوی بافتن
loop antenna انتن حلقوی
curl field میدان حلقوی
ringing حلقوی شدن
ring nebula ابری حلقوی
ring network شبکه حلقوی
ring armature ارمیچر حلقوی
ring tension کشش حلقوی
peristalsis حرکات حلقوی
ringbolt hitching خفت حلقوی
annular burner مشعل حلقوی
annular jet فوران حلقوی
annular projection برامدگی حلقوی
snap ring خار حلقوی
annulus حلقه حلقوی
apple ring fender دفرای حلقوی
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
lyraring nebula ابری حلقوی شلیاق
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
lyraring nebula سحابی حلقوی شلیاق
induction ring heater گرمکن حلقوی القائی
vortices جریان حلقوی یا گردابی
vortex جریان حلقوی یا گردابی
atoll جزیره مرجانی حلقوی
atolls جزیره مرجانی حلقوی
wake جریانهای حلقوی بال
waked جریانهای حلقوی بال
wakes جریانهای حلقوی بال
convoluted بهم تابیده حلقوی
vortexes جریان حلقوی یا گردابی
bagel نان شیرینی حلقوی
circular shift تغییر مکان حلقوی
uncoils غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoil غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature ارمیچر حلقوی دندانه دار
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoiled غیر حلقوی کردن یا شدن
coil antenna انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
slot تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slotting تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ring and bead sight دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruff یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cards فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list لیست مدور لیست حلقوی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com