English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
step jump پرش و برگشت روی همان پا
Search result with all words
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
mazurka پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
Other Matches
same یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
No sooner was he gone than he was kI'lled . رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> همان آش است و همان کاسه .
synchronous فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same همان چیز همان
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
identical همان
identic همان
idem همان
this same همان
very همان
thingummy همان
same همان
selfsame همان
of that ilk دارای همان جا
just as well <adv.> همان مقدار
i went that instant در همان ان رفتم
that once همان یک بار
i went on the instant در همان ان رفتم
nothing short of عینا همان
therabout در همان نزدیکی
same همان کار
same همان جور
accordingly از همان قرار
of that ilk اهل همان جا
selfsame درست همان
s.c همان پرونده
one یکی از همان
it is the same thing همان است
self-same همان خود
ones یکی از همان
instatu quo در همان حال
s.c همان دعوی
very همان همین
the reinbefore همان سندیاقرارداد
at the very beginning از همان اولش
just as well <adv.> به همان طریق
for that matter <idiom> به همان علت
equally <adv.> به همان طریق
of the same kind از همان نوع
self same همان خود
equally <adv.> همان مقدار
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
even دارای همان تاریخ
it is much the same تقریبا همان است
He would never retract . هر چه بگوید همان است
She promised to bring it but never did . همان آوردنی که بیاورد !
we are in the same way ما هم همان حال را داریم
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
of even date دارای همان تاریخ
It comes to the same thing . باز هم همان ؟ یشود
ones عین همان یکی
idem همان نویسنده در همانجا
one عین همان یکی
In the ( same ) usual place. در همان جای همیشگه
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
lighter shade از همان رنگ ولی روشن تر
What wI'll be woll be. هر چقدر قسمت با شد همان می شود
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
synchronous آنچه همان با دیگری اجرا شود.
recoiling برگشت
recrvdescence برگشت
recoiled برگشت
recrudescence برگشت
refluence برگشت
regression line خط برگشت
reflux برگشت
regurgitation برگشت
reoccur برگشت
return line خط برگشت
recoil برگشت
reversal برگشت
back water برگشت اب
drawbacks برگشت
drawback برگشت
d.c. restoration برگشت دی سی
d.c. reinsertion برگشت سی دی
regression برگشت
upturn برگشت
reverts برگشت
reverting برگشت
reverted برگشت
revert برگشت
reversals برگشت
recoils برگشت
capsizal برگشت
veered برگشت
returned برگشت
returning برگشت
returns برگشت
relapse برگشت
relapsed برگشت
relapses برگشت
relapsing برگشت
recoveries برگشت
recovery برگشت
return برگشت
veers برگشت
turnover برگشت
turnabouts برگشت
turnaround برگشت
turnarounds برگشت
turnrounds برگشت
turnabout برگشت
tergiversation برگشت
right of reversion برگشت
retrocession برگشت
retrogression برگشت
veer برگشت
recurrenge برگشت
retrocedence برگشت
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
This is just what I want . This is the very thing I want . این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
abs پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
This is the very thing I wanted. این همان چیزی است که دلم می خواست
one two تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
per همان طور که در الگو نشان داده شده
what you see is what you get انچه می بینید همان است که بدست می اورید
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
turn برگشت شناگر
repercussion انعکاس برگشت
back water curve منحنی برگشت اب
rematch مسابقه برگشت
backspace برگشت به عقب
backward reaction واکنش برگشت
irreversibility برگشت ناپذیری
reflectors برگشت دهنده
returnable قابل برگشت
return flight پرواز برگشت
regression time زمان برگشت
return conductor سیم برگشت
reflector برگشت دهنده
return wire سیم برگشت
return current جریان برگشت
return flow جریان برگشت
armstand dive بالانس برگشت
return cargo محموله برگشت
retrogressive برگشت کننده
turnaround time زمان برگشت
turnaround form شکل برگشت
irremeable برگشت نا پذیر
return perion زمان برگشت
irrevocability برگشت ناپذیری
irriversible برگشت ناپذیر
recurrence interval زمان برگشت
reverses of fortune برگشت روزگار
reversibility برگشت پذیری
linear regression برگشت خطی
reapparition برگشت عود
nonlinear regression برگشت غیرخطی
revocable قابل برگشت
short return برگشت کوتاه
return pipe لوله برگشت
retrocessive برگشت کننده
turnaround documents مستندات برگشت
turnaround documents اسناد برگشت
downward travel ضربه برگشت
flyback pulse پالس برگشت
turn around time زمان برگشت
track return مدار برگشت
grid return سیم برگشت
ground return برگشت زمینی
retrocedent برگشت کننده
regression equation معادله برگشت
regression coefficient ضریب برگشت
regression analysis تحلیل برگشت
image reversal برگشت تصویر
payback period دوره برگشت
turning point نقطه برگشت
rebound ضربه برگشت
flashbacks برگشت شعله
flashback برگشت شعله
retrograde برگشت دهنده
irrevocable غیرقابل برگشت
retrogress پس رفتن برگشت
retrogressed پس رفتن برگشت
retrogresses پس رفتن برگشت
retrogressing پس رفتن برگشت
regressive برگشت کننده
turns برگشت شناگر
re برگشت دادن
turning points نقطه برگشت
re- برگشت دادن
rebounded ضربه برگشت
reverberation برگشت امواج
reversible برگشت پذیر
irrevocably بطور بی برگشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com