English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
Other Matches
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
offsetting رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
trajectories مسیر گلوله
trajectory مسیر گلوله
regulator متعادل کننده
stabilisers متعادل کننده
stabilizer متعادل کننده
regulators متعادل کننده
balancer متعادل کننده
compensator متعادل کننده
corrector متعادل کننده
ballistic منحنی مسیر گلوله
trajectory منحنی مسیر گلوله
trajectories منحنی مسیر گلوله
stabilizing sleeve غلاف متعادل کننده
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
dashpot استوانه متعادل کننده
ballast وزنه متعادل کننده
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
interchange current جریان متعادل کننده
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
interphase reactor پیچک متعادل کننده
counterpoise نیروی متعادل کننده
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
nonrigidity عدم ثبات مسیر گلوله
nonrigidity عدم ثبات گلوله در مسیر
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
flat trajectory سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
stabilizing sleeve پرده متعادل کننده گلولههای منور
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
grazing point نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
stabilization برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
trajectory shift انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
trajectory scorer وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
ballistics of penetration شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
keyholing رقص و جست و خیز گلوله درروی مسیر عدم ثبات مسیرگلوله
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
marking round گلوله نشان کننده
starshell گلوله روشن کننده
illuminating shell گلوله روشن کننده
illumination round گلوله روشن کننده
equilibrate متعادل کردن متعادل شدن
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
coning پرههای چتری
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
course stabilizer تثبیت کننده مسیر
burster course مسیر منفجر کننده
cut off attack تک قطع کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest بدون نیاز به حمل کننده مسیر
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
gimlets نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
kaplan pump نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
radialengine موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
retard درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
drifts انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
equilibrant متعادل
balanced متعادل
level-headed متعادل
even-tempered متعادل
dominant متعادل
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
be in ballast متعادل بودن
equilibrant نیروی متعادل
balanced state حالت متعادل
balanced rudder سکان متعادل
balanced circuit مدار متعادل
coequal متعادل ومتساوی
balanced system سیستم متعادل
equilibrium flow جریان متعادل
historical cost قیمت متعادل
baling press پرس متعادل
equilibration متعادل کردن
offsetting وزنه متعادل
offset وزنه متعادل
ballast concrete بتن متعادل
equilibrium drawdown افت متعادل
balanced armature unit جوشن متعادل
balance متعادل کردن
moderate speed سرعت متعادل
balances متعادل کردن
ballast concrete بتن متعادل
balancing متعادل کردن
soaking تابش متعادل
lopsided غیر متعادل
rounded <adj.> کامل و متعادل
counterbalance متعادل کردن
bales متعادل کردن
counterbalanced متعادل کردن
counterbalances متعادل کردن
bale متعادل کردن
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
unbalancing غیر متعادل کردن
unbalances غیر متعادل کردن
unbalance غیر متعادل کردن
even keel حرکت متعادل ناو
disequilibrate غیر متعادل کردن
stabilization متعادل کردن تعادل
balanced supply اماد متعادل شده
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
balanced stock ذخیره اماد متعادل
balanced load بار خارجی متعادل
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
equilibrium pressure curve منحنی فشار متعادل
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
equipoise برابری دروزن متعادل ساختن
balanced tackle وضع متعادل وسایل ماهیگیری
balances تراز شدن متعادل کردن ترازو
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
deadlock حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
balances تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize غیر متعادل کردن متضاد کردن
bullets گلوله
shell proof ضد گلوله
shots گلوله
pellet گلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com