English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (9 milliseconds)
English Persian
p.exercise پرورش بدنی
Other Matches
physical profile براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment کیفر بدنی مجازات بدنی
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
bodily بدنی
corporal بدنی
physical بدنی
corporals بدنی
systemic بدنی
somatic بدنی
so matic بدنی
corps a corps تماس بدنی
corporal punishment تنبیه بدنی
physical movement حرکت بدنی
flesh colour رنگ بدنی
hacking خطای بدنی
physical exercise تمرین بدنی
physical education تربیت بدنی
common sensibility حس کلی بدنی
flesh red بدنی رنگ
somatic disorders اختلالهای بدنی
assault and battery حملهی بدنی
physical profile نیمرخ بدنی
body type سنخ بدنی
bodily pain درد بدنی
somatotype ریخت بدنی
physical appearance منظر بدنی
assaults حمله بدنی به حریف
assaulted حمله بدنی به حریف
eurhythmics حرکات بدنی موزون
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
eurythmics حرکات بدنی موزون
personal foul خطای بدنی به حریف
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
assault حمله بدنی به حریف
gestic وابسته بحرکت بدنی
corporeal بدنی دارای ماده
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
assaults حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
orthograde راه رونده با بدنی راست وعمودی
assaulted حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
assault حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
depressant دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
nurtured پرورش
fosterage پرورش
floriculture پرورش گل
nurturing پرورش
nurtures پرورش
nourishment پرورش
breeding پرورش
upbringing پرورش
nurture پرورش
cultures پرورش
pedagogy پرورش
culturing پرورش
culture پرورش
training پرورش
cultivation پرورش
ostreiculture پرورش صدف
ser پرورش نوغان
mental discipline پرورش ذهنی
mariculture پرورش دریازیان
pisciculture پرورش ماهی
self cultivation پرورش نفس
silviculture پرورش جنگل
self culture پرورش نفس
germiculture پرورش میکروب
processes پرورش دادن
character training پرورش منش
fosters پرورش دادن
fostering پرورش دادن
fostered پرورش دادن
foster پرورش دادن
breeding پرورش حیوانات
body-building پرورش اندام
body building پرورش اندام
data processing پرورش اطلاعات
education اموزش و پرورش
process پرورش دادن
aviculture پرورش مرغ
swannery محل پرورش قو
unbred پرورش نیافته
bring up پرورش دادن
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
ser پرورش کرم ابریشم
education department اداره آموزش و پرورش
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
falconers پرورش دهنده شاهین
viniculture پرورش انگور شراب
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
special education اموزش و پرورش استثنایی
poulterer پرورش دهنده طور
calf machine دستگاه پرورش عضله
apiculture پرورش زنبور عسل
falconer پرورش دهنده شاهین
educational مربوط به اموزش و پرورش
animal husband پرورش جانوران اهلی
f.education پرورش واموزش دختران
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
manpower development پرورش نیروی انسانی
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationists کارشناس اموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
apiarian مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
incubator محل پرورش اطفال زودرس
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
incubators محل پرورش اطفال زودرس
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
wooler جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
beef cattle گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
livestock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
develops بسط دادن پرورش دادن
develop بسط دادن پرورش دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com