Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
color
پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
Other Matches
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
stand bearer
پرچم دار یکان
battle sight
درجه جنگی
standard
نشان پرچم
standards
نشان پرچم
campaign badge
نشان جنگی
distinguished unit citation
نشان لیاقت یکان
distinguished unit citation
نشان یکان برجسته
campaign star
نشان جنگی ستاره
gold palm
نوعی نشان جنگی
control flag
پرچم نشان دهنده دستورات
labarum
پرچم قستنطین که نشان نصارا بران بود
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
honor
درجه نشان
crossbones
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
hawfinch
سهره وسینه سرج ومانندانهاکه نوک محکم ومخروطی دارند
isotheral line
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
flags
پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag
پرچم دار کردن پرچم زدن به
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
hackle
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
halyard
ریسمان پرچم طناب پرچم
field colors
پرچم رزمی پرچم یکانی
color salute
سلام پرچم احترام به پرچم
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
head to head
رقابت شانه به شانه
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
flag semaphore
سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
markings
نشان دار سازی نشان
marking
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
shoulders
شانه
beater
شانه
boek bou
شانه
omoplate
شانه
shouldering
شانه
combing
شانه
iekke
شانه ها
shouldered
شانه
shoulder
شانه
combings
دم شانه
master slave manipulator
یک شانه
pitchfork
شانه
pitchforks
شانه
combed
شانه
comb
شانه
scapula
شانه
harrower
شانه زن
scapulas
شانه
epaule
شانه
teasel
شانه چوپان
shouldered
شانه راه
broad shouldered
شانه پهن
Afro pick
شانه مخصوص فر
shoulder
شانه راه
rake comb
شانه شیاری
teasels
شانه چوپان
Comb ( brush ) your hair .
موهایت را شانه کن
harnessing
بند شانه
unkempt
شانه نکرده
ctenophore
شانه داران
teazle
شانه زدن
flax comb
شانه کتان
hard shouder
شانه راست
flush shoulder
شانه همسطح
flush shoulder
شانه همکف
arch spring line
شانه طاق
curries
شانه یا قشوکردن
curry
شانه یا قشوکردن
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
pectinated
شانه دار
cop-outs
شانه خالی
cop-out
شانه خالی
brushed
شانه خورده
lapwing
شانه بسر
shouldering
شانه راه
harness
بند شانه
raised shoulder
شانه برجسته
rack type cutter
شانه رنده
shoulders
شانه راه
lapwings
شانه بسر
fly comb
شانه ارهای
honey comb
شانه عسل
epauliere
شانه پوش
harnessed
بند شانه
clips
شانه فشنگ
neck and neck
شانه بشانه
clip
شانه فشنگ
heckle
شانه کردن
teazel
شانه زدن
teazle
شانه چوپان
shoulder brace
شانه بند
hard shoulder
شانه استوار
honeycombs
شانه عسل
hatchel
شانه کتان
epauliere
زره شانه
hackle
شانه کردن
hoopoe
شانه بسر
clip laten
شانه گیر
clipped
شانه فشنگ
clippings
شانه فشنگ
clip ejector
شانه پران
honeycomb
شانه عسل
heckled
شانه کردن
shoulder of road
شانه راه
soft shoulder
شانه هموار
verge
شانه نااستوار
shoulder balance
بالانس شانه
scaular
استخوان شانه
verges
شانه راه
raised shoulder
شانه سکویی
teazels
شانه چوپان
verges
شانه نااستوار
verge
شانه راه
shoulder blades
استخوان شانه
shoulder blade
استخوان شانه
ctenoid
شانه مانند
ctenophora
شانه داران
teazles
شانه چوپان
heckles
شانه کردن
heckling
شانه کردن
comb case
شانه دان
quails
شانه خالی کردن
teaser
شانه کننده پشم
shirked
شانه خالی کردن از
quail
شانه خالی کردن
shirks
شانه خالی کردن از
scapulo humeral
وابسته به شانه وبازو
comber
ماشین شانه زنی
shirking
شانه خالی کردن از
teasers
شانه کننده پشم
teazels
خارزدن شانه زدن
shrugged
شانه را بالا انداختن
teazles
خارزدن شانه زدن
shrug
شانه را بالا انداختن
shrugging
شانه را بالا انداختن
bleneh
شانه خالی کردن
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
camail
زره شانه وگردن
teazel
خارخسک شانه چوپان
teasels
خارزدن شانه زدن
square shouldered
دارای شانه پهن
shirk
شانه خالی کردن از
teasel
خارزدن شانه زدن
verges
شانه خاکی جاده
shrinks
شانه خالی کردن از
weasel
شانه خالی کردن
flinching
شانه خالی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com