English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English Persian
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
Other Matches
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
thirty thirty تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
chassepot نوعی تفنگ که فشنگ اتش زادارد
loads فشنگ گذاری
load فشنگ گذاری
self loading فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
cook off گل کردن فشنگ
triggered پرتاب کردن فشنگ
triggers پرتاب کردن فشنگ
trigger پرتاب کردن فشنگ
prime تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primes تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
let off <idiom> خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
primed تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
breech loading پر کردن تفنگ از ته
stacks چاتمه کردن تفنگ
stacked چاتمه کردن تفنگ
stack چاتمه کردن تفنگ
ammunition chest شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
fired تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fire تفنگ یاتوپ رااتش کردن
sight in تنظیم کردن دید در تفنگ
fires تفنگ یاتوپ رااتش کردن
bore وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
lays روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lay روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
dispart شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
hasty sling حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
synthesizes هم گذاری کردن
synthesising هم گذاری کردن
synthesized هم گذاری کردن
synthesize هم گذاری کردن
synthesised هم گذاری کردن
synthesizing هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
funded سرمایه گذاری کردن
marks علامت گذاری کردن
investing سرمایه گذاری کردن
fund سرمایه گذاری کردن
paragraphs فاصله گذاری کردن
mark علامت گذاری کردن
invests سرمایه گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
deposits سرمایه گذاری کردن
loads خرج گذاری کردن
punctuated نقطه گذاری کردن
to sow mines مین گذاری کردن
mining مین گذاری کردن
christens نام گذاری کردن
christened نام گذاری کردن
christen نام گذاری کردن
cost قیمت گذاری کردن
punctuates نقطه گذاری کردن
punctuating نقطه گذاری کردن
loads ذخیره گذاری کردن
deposit سرمایه گذاری کردن
punctuate نقطه گذاری کردن
primming چاشنی گذاری کردن
paginate صفحه گذاری کردن
to lay the track ریل گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load ذخیره گذاری کردن
tracklaying شنی گذاری کردن
point نقطه گذاری کردن
paragraph فاصله گذاری کردن
invest سرمایه گذاری کردن
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
mark نمره گذاری کردن علامت
marks نمره گذاری کردن علامت
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
page صفحات را نمره گذاری کردن
loading خرج گذاری کردن سلاح
point نقطه گذاری کردن ممیز
paged صفحات را نمره گذاری کردن
wattle نرده گذاری کردن بستن
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
pages صفحات را نمره گذاری کردن
crowns تاج گذاری کردن پوشاندن
color codig علامت گذاری کردن مهمات
mine مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
to lodge a complaint عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
misprision گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
shelling فشنگ
bullet فشنگ
cartouch فشنگ
cartridges فشنگ
shells فشنگ
extractors فشنگ کش
loads فشنگ
cartouche فشنگ
roundest فشنگ
cartridge فشنگ
bullets فشنگ
round فشنگ
extractor فشنگ کش
load فشنگ
shell فشنگ
ejector فشنگ کش
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
fire extinguishers فشنگ ضداتش
chambers فشنگ خوریاخزانه
cartridge belt نوار فشنگ
complete sound فشنگ کامل
live فشنگ جنگی
fixed round فشنگ کامل
cartridge box خشاب فشنگ
bandolier جای فشنگ
cartridge box جعبه فشنگ
fuse link فشنگ فیوز
bandoleer جای فشنگ
fuse cartridge فشنگ فیوز
bullets گلوله فشنگ
cartridge case پوکه فشنگ
blank cartridge فشنگ بی گلوله
fixed round فشنگ ثابت
case shot جای فشنگ
clips شانه فشنگ
clippings شانه فشنگ
fire extinguisher فشنگ ضداتش
wadcutter فشنگ سرپهن
clipped شانه فشنگ
clip شانه فشنگ
link belt نوار فشنگ
chamber فشنگ خوریاخزانه
lived فشنگ جنگی
ball ammunition فشنگ مانوری
ammunition belt نوار فشنگ
bullet گلوله فشنگ
shot maker فشنگ ساز
neck خزانه فشنگ
shells پوکه فشنگ
extractors فشنگ پران
extractor فشنگ پران
shelling پوکه فشنگ
ejector فشنگ پران
magazines خزانه فشنگ
magazine خزانه فشنگ
shell پوکه فشنگ
necks خزانه فشنگ
dummy cartridge فشنگ مشقی
dummy cartridge فشنگ اموزشی
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
leader فشنگ راهنمای پیچی
magazine مخزن فشنگ خشاب
photoflash فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
magazines مخزن فشنگ خشاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com