English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English Persian
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
Other Matches
direct support پشتیبانی مستقیم
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
direct air support center مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
feet dry هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
vindicates پشتیبانی کردن از
support پشتیبانی کردن
countenanced پشتیبانی کردن
aid پشتیبانی کردن
vindicate پشتیبانی کردن از
champions پشتیبانی کردن
play up to پشتیبانی کردن از
vindicated پشتیبانی کردن از
championing پشتیبانی کردن
champion پشتیبانی کردن
aided پشتیبانی کردن
aiding پشتیبانی کردن
championed پشتیبانی کردن
vindicating پشتیبانی کردن از
rally پشتیبانی کردن
backup پشتیبانی کردن
maintains پشتیبانی کردن
propugn پشتیبانی کردن از
maintained پشتیبانی کردن
rallied پشتیبانی کردن
countenancing پشتیبانی کردن
countenances پشتیبانی کردن
countenance پشتیبانی کردن
maintain پشتیبانی کردن
to agitate [for] پشتیبانی کردن
rallies پشتیبانی کردن
propped نگهداشتن پشتیبانی کردن
to back somebody up از کسی پشتیبانی کردن
prop نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping نگهداشتن پشتیبانی کردن
to get behind somebody از کسی پشتیبانی کردن
to bolster somebody up از کسی پشتیبانی کردن
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
support پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
back up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
seconding پشتیبانی کردن تایید کردن
seconded پشتیبانی کردن تایید کردن
second پشتیبانی کردن تایید کردن
seconds پشتیبانی کردن تایید کردن
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
parries سد کردن دفاع مستقیم
parry سد کردن دفاع مستقیم
direct laying روانه کردن مستقیم
parrying سد کردن دفاع مستقیم
parried سد کردن دفاع مستقیم
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct pressure تعاقب کردن مستقیم دشمن
dresses اهار زدن مستقیم کردن
directs مستقیم راست راهنمایی کردن
dress اهار زدن مستقیم کردن
directed مستقیم راست راهنمایی کردن
indirect fire روانه کردن غیر مستقیم
direct مستقیم راست راهنمایی کردن
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
regie اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
beat around the bush <idiom> غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
righted مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
isolation مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
support پشتیبانی
protection پشتیبانی
patronage پشتیبانی
afloat support پشتیبانی
in support of در پشتیبانی از
in support of در پشتیبانی
backing پشتیبانی
support command یکان پشتیبانی
close support پشتیبانی نزدیک
support command فرماندهی پشتیبانی
maintenance support پشتیبانی نگهداری
technical support پشتیبانی فنی
support brigade تیپ پشتیبانی
supply support پشتیبانی اماد
general support پشتیبانی عمومی
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
storeship ناو پشتیبانی
global backup پشتیبانی کلی
support program برنامه پشتیبانی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
logistic support پشتیبانی لجستیکی
corrective maintenance پشتیبانی اصلاحی
supporting distance مسافت پشتیبانی
naval support پشتیبانی دریایی
nonsupport عدم پشتیبانی
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
tactical support پشتیبانی رزمی
memory protection پشتیبانی ازحافظه
supply support پشتیبانی تدارکات
supporting تقویت پشتیبانی
geo deu reo پشتیبانی کننده
combat support پشتیبانی رزمی
support programs برنامههای پشتیبانی
back up پشتیبانی یا کمک
back-up پشتیبانی یا کمک
fire support پشتیبانی اتش
air support پشتیبانی هوایی
timed backup پشتیبانی دورهای
archival backup پشتیبانی بایگانی
sustaining پشتیبانی کننده
service support پشتیبانی خدمات
PRI پشتیبانی کنند
area support پشتیبانی منطقه
deep supporting fire اتش پشتیبانی عمیق
deep supporting fire اتش پشتیبانی در عمق
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
deep air support پشتیبانی هوایی دور
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
tape backup unit دستگاه پشتیبانی نوار
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
processes و وسایل کنترل و پشتیبانی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
supported یکان پشتیبانی شده
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
remote maintenance پشتیبانی از راه دور
ancillary facilities تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
remote servicing پشتیبانی از راه دور
close air support پشتیبانی هوایی نزدیک
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
general support یکان پشتیبانی عمومی
ancestral file سیستم پشتیبانی فایل ها
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
close covering group ناو گروه پشتیبانی نزدیک
populism پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
supporting weapons جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
hard disk backup program برنامه پشتیبانی دیسک سخت
file maintenaee اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
satellization تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
MCA بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
multifinder گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
protects یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
leveled مستقیم
righted مستقیم
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com