English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
straight stairs پلکان راست
Other Matches
dexiotropous واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
To lead an idle life. راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
orthotropous دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing معامله راست حسینی راست باز
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
stiles پلکان
step پلکان
stairway پلکان
ramps پلکان
stile پلکان
ramp پلکان
ghat پلکان
ghaut پلکان
stairways پلکان
staircase پلکان
staircases پلکان
stepping پلکان
escalator پلکان خودرو
doorstep پلکان جلو در
moving stairway پلکان متحرک
doorsteps پلکان جلو در
moving staircase پلکان متحرک
escalator پلکان متحرک
balustrade نرده پلکان
ladder پلکان قایق
service stairs پلکان سرویس
service stairs پلکان خدمت
spindle stairs پلکان مارپیچی
secondary stairs پلکان فرعی
spiral stairs پلکان مارپیچ
labyrinths پلکان مارپیچی
labyrinths پلکان مارپیچ
labyrinth پلکان مارپیچی
ladders پلکان قایق
moving staircase پلکان خودرو
fire escapes پلکان اطمینان
fire escape پلکان اطمینان
escalators پلکان متحرک
gangway پلکان متحرک
gangways پلکان متحرک
backstair پلکان پشت
two throw ladder پلکان مضاعف
banister نردهء پلکان
bannister نردهء پلکان
bannisters نردهء پلکان
escalators پلکان خودرو
moving stairway پلکان خودرو
corkscrew staircase پلکان مارپیچ
labyrinth پلکان مارپیچ
stairs with a platform پلکان با پاگرد
helical stairs پلکان پیچی
escalator : پلکان متحرک
escalator پلکان خودرو
escalators : پلکان متحرک
escalator پلکان متحرک
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
echelons بصورت پلکان در اوردن
staircase illusion خطای ادراکی پلکان
wreaths نرده پلکان مارپیچی
wreath نرده پلکان مارپیچی
echelon بصورت پلکان در اوردن
pitches جای شیب پلکان
newel تیرمیان پلکان مارپیچ
escalators پلکان های متحرک
moving staircases پلکان های متحرک
moving stairways پلکان های متحرک
moving stairs {pl} پلکان های متحرک
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
echellon بصورت پلکان دراوردن
flight یک رشته پلکان سلسله
escalators پلکان های خودرو
moving staircases پلکان های خودرو
moving stairways پلکان های خودرو
pitch جای شیب پلکان
newel ستون پلکان مارپیچ
bridgheboard نرده پلکان چوبی
perron پلکان جلو عمارت
bridgeboard نرده پلکان چوبی
newels ستون پلکان مارپیچ
cochlea پلکان پرپیچ وخم
newels تیرمیان پلکان مارپیچ
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
method for turning the steps روش دور دادن پلکان
maze پیچ وخم پلکان مارپیچ
mazes پیچ وخم پلکان مارپیچ
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
curtail [نرده ی پلکان پیچکی در راه پله ها]
capacole چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
ziggurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikyrat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
zikkurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
ledger board تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
half left فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
pricking راست
pricks راست
turnabout به راست راست
pricked راست
prick راست
plain spoken یر راست
plumply سر راست
plain dealing راست
rectilineal راست خط
erect راست
on end راست
turnabouts به راست راست
uninhibited رک و راست
up front رک و راست
erected راست
erecting راست
forthrights سر راست
dextrogyrous راست بر
wooden راست
apeak راست
blankly سر راست
vertically راست
bolt upright راست
bee line خط راست
straightish راست
straightish سر راست
right turn به راست راست
erects راست
four-square رک و راست
dextrorotatory راست بر
right footed راست پا
right back بک راست
right face به راست راست
beeline خط راست
freehearted رک و راست
upright راست
truest راست
straight راست
vertical beam راست رو
righting راست
right راست
directly سر راست
sheer یک راست
candid راست
outspoken رک و راست
true راست
truer راست
straightest راست
straightforward راست
wrapover top راست
wrapover skirt راست
righted راست
wrapover dress راست
straighter راست
straightforward رک سر راست
dextrosal راست گرد
dextrorotatory راست گردان
dextrogyrous راست گردان
reef knot گره راست
right handed راست گرد
backstitch کوک چپ و راست
eyes right نظر به راست
eton collan یقه راست
erective راست کننده
erectile راست کردنی
erectile راست شدنی
right handed راست دست
fastigiate راست بالارونده
right-wing جناح راست
dextrality راست برتری
cross-brace بادبند چپ و راست
clockwise rotation گردش به راست
right turn براست راست
right درسمت راست
Z-twist [Z-spun] راست تاب
battery left رگبار از راست یا از چپ
righted درسمت راست
set right راست کردن
right oblique march میل به راست رو
cross brace بادبند چپ و راست
deasil طرف راست
right handed rotation گردش به راست
dextrad راست سویه
right incline میل به راست
dexter در طرف راست
reef knots گره راست
right handedness راست دستی
deskew راست کردن
the parting on the right فرق سر به راست
right handed در سمت راست
truthfully صادق راست
orthopteran راست بال
orthoptera راست بالان
prink راست کردن
ragged left alignment هم ترازی راست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com