English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
lean-to پناهگاه موقت
lean-tos پناهگاه موقت
Other Matches
case mate پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
shelters پناهگاه
harbouring پناهگاه
sheltering پناهگاه
refuges پناهگاه
asylum پناهگاه
asylums پناهگاه
harbored پناهگاه
harbour پناهگاه
harbors پناهگاه
covert پناهگاه
sanctury پناهگاه
ambushed پناهگاه
harboured پناهگاه
harboring پناهگاه
refuge پناهگاه
sheltered پناهگاه
ambush پناهگاه
haven ofrest پناهگاه
harborage پناهگاه
harbor پناهگاه
harbours پناهگاه
haven پناهگاه
resorts پناهگاه
resorted پناهگاه
howff پناهگاه
shelter پناهگاه
ambushing پناهگاه
howf پناهگاه
ambushes پناهگاه
resort پناهگاه
alee پناهگاه کشتی
case mate پناهگاه توپ
dug out پناهگاه زیرزمینی
elephant shelter پناهگاه فلزی
emergency shelter پناهگاه اضطراری
funk hole پناهگاه موقتی
light shelter پناهگاه سبک
casemate پناهگاه توپ
awnings پناه پناهگاه
dugout پناهگاه موقتی
sanctuaries پناهگاه تحصین
sanctuary پناهگاه تحصین
dugouts پناهگاه موقتی
stronghold سنگر پناهگاه
strongholds سنگر پناهگاه
burrows نقب پناهگاه
burrowing نقب پناهگاه
burrowed نقب پناهگاه
hovels پناهگاه خیمه
hovel پناهگاه خیمه
pup tent چادر پناهگاه
burrow نقب پناهگاه
awning پناه پناهگاه
tax haven پناهگاه مالیاتی
elephant shelter پناهگاه ضدگلوله
tax havens پناهگاه مالیاتی
sheltered پناهگاه پناه بردن
snowshed پناهگاه روستایی در برابربرف
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
shelters پناهگاه پناه بردن
gone away رانده شده از پناهگاه
bursting layer لایههای سقفی پناهگاه
sheltering پناهگاه پناه بردن
shelter پناهگاه پناه بردن
air raid shelter پناهگاه حمله هوائی
cuddy پناهگاه کوچک مسقف در قایق
covers بوته زار پناهگاه شکار
coverings بوته زار پناهگاه شکار
cover بوته زار پناهگاه شکار
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization نهادی شدن به پناهگاه سپردن
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
erfuge پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
pontoon bridge پل موقت
temporary موقت
pro tempore موقت
provisional موقت
makeshift موقت
intrim موقت
pontoon پل موقت
interim موقت
pontoons پل موقت
adhoc موقت
interim plan برنامههای موقت
bretess سنگر موقت
x site انبار موقت
temporary duty ماموریت موقت
timbering چوبست موقت
the pro tem chief رئیس موقت
term insurance بیمه موقت
bretex سنگر موقت
bretesse سنگر موقت
bretise سنگر موقت
blackout بیهوشی موقت
blackouts بیهوشی موقت
brettys سنگر موقت
suspensions اخراج موقت
suspension اخراج موقت
temporarily بطور موقت
bretisee سنگر موقت
temporary works کارهای موقت
temporary wife زوجه موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
interim financing پرداخت موقت
interim certificates گواهی موقت
false work حائل موقت
dazzle کوری موقت
dazzled کوری موقت
dazzles کوری موقت
dazzling کوری موقت
drop tank تانک موقت
detention pending trial حبس موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
bridging leon اعتبار موقت
bridging leon وام موقت
cofferdam بند موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
ischemia کم خونی موقت
kluged ترسیم موقت
modulus vivendi قار موقت
temporary storage حافظه موقت
temporary storage انباره موقت
temporary road راه موقت
temporary marriage ازدواج موقت
temporary hardness سختی موقت
temporary gauge اشل موقت
temporary duty شغل موقت
temporalty بطور موقت
temporal life زندگی موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
suspension of arms اتش بس موقت
short time duty کار موقت
provisional scrip تصدیق موقت
protem موقتا موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
stopgap چاره موقت
buffer حافظه موقت
armistices صلح موقت
tentative ازمایشی موقت
provisional به طور موقت
modus vivendi توافق موقت
stopgaps چاره موقت
armistice صلح موقت
rendezvous area منطقه تجمع موقت
provisorily بطور شرطی یا موقت
scrip گواهی نامه موقت
juryrig برپا کردن موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
provisional statement صورت وضعیت موقت
provisional scrip تصدیق موقت سهام
provisional order دستور موقت اداری
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
locumtenens کفیل جانشین موقت
air commodore سرتیپ موقت هوایی
kludge سخت افزار موقت
pontoneer مامور پل موقت سازی
pontonier مامور پل موقت سازی
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
beach dump انبار موقت ساحلی
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
interim injunction حکم توقیف موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
cover note بیمه نامه موقت
shell برنامه خروج موقت
hard خطای موقت در سیستم
harder خطای موقت در سیستم
lapsing برگشت انحراف موقت
lapses برگشت انحراف موقت
pontoons پل موقت نظامی زدن
lapse برگشت انحراف موقت
drug holiday ترک موقت دارو
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
shells برنامه خروج موقت
pontoon پل موقت نظامی زدن
hardest خطای موقت در سیستم
covering note بیمه نامه موقت
shelling برنامه خروج موقت
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
kludge سیستم نرم افزار موقت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com