English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
Search result with all words
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
Other Matches
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
he takes no notice of it ملتفت نمیشود
fat is insoluble in water چربی در اب حل نمیشود
non placer موافقت نمیشود
The door is jammed. در باز نمیشود.
indelible pencil مدادی که خط ان پاک نمیشود
no two leaves are identical دو برگ یکی نمیشود
impossible to get hold of نمیشود گیر آورد
that does not f. این دلیل نمیشود
leakage به خزانه وارد نمیشود
leakages به خزانه وارد نمیشود
exclusive آنچه شامل نمیشود
non-starters طرحی که انجام نمیشود
non-starter طرحی که انجام نمیشود
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
the law is not retrospective قانون عطف به ماسبق نمیشود
He is not to be relied upon. نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
law fallen into desuetude قانونی که دیگر اجرا نمیشود
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
no pay nowork پول ندهندکار هم کرده نمیشود
fair words butter no parsnips به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
mistake of law is no defence اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
no pains no gains نابرده رنج گنج میسر نمیشود
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
ignorance of the law is no defence جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
an impersonal deity خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
acid fast دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
blind hole سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
non sequitur nonsensical نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
maskable سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
crush hat کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
inactive پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
baseband روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
blind keyboard صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
peeper پنجره
window-sills لب پنجره
inlier پنجره
window-sill لب پنجره
cant bay window کج پنجره
winnock پنجره
window پنجره
sole plate کف پنجره
thirl پنجره
casements پنجره
biforis دو پنجره
biforus دو پنجره
casement پنجره
sash پنجره
sashes پنجره
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
case ment پنجره لولادار
case ment پنجره پوشش
window-frame قاب پنجره
window frame قاب پنجره
case window پنجره لولادار
casements پنجره لولادار
windowsill طاقچه پنجره
clerestory پنجره بام
casement قاب پنجره
casement پنجره لولادار
air grate پنجره هواکش
window-frames قاب پنجره
active window پنجره فعال
balance window پنجره چرخان
by the window کنار پنجره
biforate window پنجره دودر
rear window پنجره عقب
Venetian blind پنجره کرکره
window-panes جام پنجره
window-pane جام پنجره
window-sills هرهی پنجره
window pane جام پنجره
blind window پنجره نما
window-sill هرهی پنجره
balanced window پنجره چرخان
continuous window پنجره سراسری
two light frame پنجره دوچشمه
middle lintel in window کمرکش پنجره
two light frame پنجره دو قلو
three panes window پنجره سه لنگه
three panes window پنجره سه چشمه
text window پنجره متن
sun blind پرده پنجره
stormproof window پنجره ضد طوفان
oculus پنجره گرد
open light پنجره واشو
oriel پنجره بالکن
persian blinds پنجره کرکرهای
smith and founder یراق در و پنجره
pivoting window پنجره گردان
pivoting window پنجره محوری
sky light پنجره شیروانی
vent wing پنجره گردان
ventilation blind پیش پنجره
cross bar of window الت پنجره
skylight پنجره سقف
dormer window پنجره شیروانی
fenestral پنجره دار
fenestrate پنجره دار
fenestration پنجره بندی
windowpane جام پنجره
aximez شکاف پنجره
ajimez شکاف پنجره
glazing bar الت پنجره
windowpane شیشه پنجره
windowing ایجاد پنجره
inactive window پنجره غیرفعال
window leaf لنگه پنجره
internal window sill کف پنجره داخلی
lantern light پنجره فانوسی
casements قاب پنجره
window-boxes قاب پنجره
French window پنجره لولادار
lattice windows پنجره مشبک
grille پنجره مشبک
grilled پنجره دار
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
fire screen پنجره بخاری
grille پنجره بلندگو
rail وادارمیانی در و پنجره
fender پنجره روکش
lattice window پنجره مشبک
grilles پنجره بلندگو
fan light پنجره بالای در
grilles پنجره مشبک
shutters پنجره کرکرهای
sash پنجره گذاردن
Ipswich window پنجره بالکن
jalousie پشت پنجره ای
lantern-light پنجره فانوسی
lattic-window پنجره مشبک
sashes پنجره گلخانه
sashes پنجره گذاردن
sash پنجره گلخانه
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
shutters پشت پنجره
shutter پنجره کرکرهای
shutter پشت پنجره
fanlights پنجره بالای در
skylight پنجره سقفی
cathedrian wheel پنجره چرخی
fanlight پنجره بالای در
grater پنجره اهنی
graters پنجره اهنی
double window پنجره دو جداره
chicago window پنجره شیکاگویی
compss-window پنجره کنسولی
sill قرنیز کف پنجره
bow windows پنجره قوسی
window box قاب پنجره
skylight پنجره طاق
dead-light پنجره ثابت
skylights پنجره سقفی
skylights پنجره طاق
skylights پنجره سقف
window-box قاب پنجره
sash window پنجره کشویی
sash windows پنجره کشویی
bow window پنجره قوسی
sills قرنیز کف پنجره
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
embrasure منفذ پنجره یادر
embrasures منفذ پنجره یادر
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com