English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
alert box پنجره یا جعبه هشدار
Other Matches
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
alarms هشدار
alarm هشدار
alarmed هشدار
warnings هشدار
warning هشدار
alarmingly هشدار
warn هشدار دادن
warns هشدار دادن
warned هشدار دادن
warning اژیر هشدار
alarm calls فریادهای هشدار
tip (someone) off <idiom> هشدار دادن
warnings اژیر هشدار
advisory signal علامت هشدار
alarm reaction واکنش هشدار
warning cries فریادهای هشدار
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
alarum : هشدار اگاهی از خطر
warning radar رادار هشدار دهنده
alarmingly : هشدار اگاهی از خطر
read the riot act <idiom> به کسی هشدار دادن
alarm : هشدار اگاهی از خطر
alarmed : هشدار اگاهی از خطر
alarms : هشدار اگاهی از خطر
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
warning اعلام خطر کردن هشدار
warnings اعلام خطر کردن هشدار
Drive on dimmed headlights ! [Warning to drivers] با نور پایین حرکت کنید! [هشدار به رانندگان]
He warned he would go on a termless hunger strike. او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
fore فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
casements پنجره
sole plate کف پنجره
thirl پنجره
window-sill لب پنجره
winnock پنجره
sashes پنجره
window پنجره
peeper پنجره
sash پنجره
cant bay window کج پنجره
window-sills لب پنجره
biforis دو پنجره
biforus دو پنجره
casement پنجره
inlier پنجره
rail وادارمیانی در و پنجره
skylight پنجره سقف
clerestory پنجره بام
continuous window پنجره سراسری
cross bar of window الت پنجره
sashes پنجره گذاردن
skylights پنجره سقفی
active window پنجره فعال
sash پنجره گذاردن
sash پنجره گلخانه
balance window پنجره چرخان
skylight پنجره سقفی
blind window پنجره نما
skylight پنجره طاق
air grate پنجره هواکش
case window پنجره لولادار
case ment پنجره لولادار
case ment پنجره پوشش
sashes پنجره گلخانه
skylights پنجره طاق
Venetian blind پنجره کرکره
sills قرنیز کف پنجره
sill قرنیز کف پنجره
shutter پنجره کرکرهای
grilles پنجره بلندگو
grilles پنجره مشبک
graters پنجره اهنی
grater پنجره اهنی
grille پنجره بلندگو
grille پنجره مشبک
bow windows پنجره قوسی
bow window پنجره قوسی
shutters پنجره کرکرهای
shutters پشت پنجره
window box قاب پنجره
window-box قاب پنجره
window-panes جام پنجره
window-pane جام پنجره
window pane جام پنجره
window-frames قاب پنجره
skylights پنجره سقف
window-frame قاب پنجره
window frame قاب پنجره
casements قاب پنجره
casements پنجره لولادار
sash window پنجره کشویی
sash windows پنجره کشویی
casement قاب پنجره
casement پنجره لولادار
window-boxes قاب پنجره
dormer window پنجره شیروانی
windowing ایجاد پنجره
balanced window پنجره چرخان
cathedrian wheel پنجره چرخی
chicago window پنجره شیکاگویی
compss-window پنجره کنسولی
dead-light پنجره ثابت
double window پنجره دو جداره
fan light پنجره بالای در
French window پنجره لولادار
aximez شکاف پنجره
ajimez شکاف پنجره
windowpane شیشه پنجره
windowpane جام پنجره
windowsill طاقچه پنجره
window-sill هرهی پنجره
window-sills هرهی پنجره
by the window کنار پنجره
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
Ipswich window پنجره بالکن
jalousie پشت پنجره ای
lantern-light پنجره فانوسی
lattic-window پنجره مشبک
biforate window پنجره دودر
window leaf لنگه پنجره
shutter پشت پنجره
oculus پنجره گرد
open light پنجره واشو
persian blinds پنجره کرکرهای
pivoting window پنجره گردان
pivoting window پنجره محوری
rear window پنجره عقب
sky light پنجره شیروانی
smith and founder یراق در و پنجره
lantern light پنجره فانوسی
internal window sill کف پنجره داخلی
grilled پنجره دار
inactive window پنجره غیرفعال
fenestral پنجره دار
lattice windows پنجره مشبک
fanlight پنجره بالای در
lattice window پنجره مشبک
fender پنجره روکش
glazing bar الت پنجره
ventilation blind پیش پنجره
vent wing پنجره گردان
two light frame پنجره دوچشمه
two light frame پنجره دو قلو
three panes window پنجره سه چشمه
three panes window پنجره سه لنگه
middle lintel in window کمرکش پنجره
text window پنجره متن
sun blind پرده پنجره
fenestrate پنجره دار
fire screen پنجره بخاری
fanlights پنجره بالای در
fenestration پنجره بندی
oriel پنجره بالکن
stormproof window پنجره ضد طوفان
incasement جعبه
cage جعبه
cist جعبه
cages جعبه
chest set جعبه
cases جعبه
hot bus bar جعبه
boxes جعبه
box جعبه
hutch جعبه
hutches جعبه
air box جعبه دم
drawer جعبه
box pass جعبه رخ ده
drawers جعبه
kits جعبه
chest جعبه
kit جعبه
chests جعبه
case جعبه
aprons زیر پنجره کف بند
bay window پنجره پیش امده
worksheet window پنجره صفحه کاری
window regulator وسیله تنظیم پنجره
apron زیر پنجره کف بند
window-sills تختهی زیر پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com