Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
pentamerous	پنج جزئی پنج تایی
Other Matches
retail bin	انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
combat resolution	تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
trine	سه تایی
senary	شش تایی
diphyletic	دو تایی
triplex	سه تایی
nines	نه تایی
trinary	سه تایی
triads	سه تایی
triplet	سه تایی
triad	سه تایی
ternal	سه تایی
n adic	N تایی
n ary	N تایی
trinal	سه تایی
ternate	سه تایی
ternary	سه تایی
nine	نه تایی
qyaternary	چهار تایی
quadrupled	چهار تایی
septimal	هفت تایی
sexagesimal	شصت تایی
ternary mixture	مخلوط سه تایی
ternary alloy	الیاژ سه تایی
quadruple	چهار تایی
laotian	مردم تایی
quadruples	چهار تایی
quadrupling	چهار تایی
sexagenary	شصت تایی
quinquepartite	پنج تایی
leash	دسته سه تایی
fourteen	چهارده تایی
quadric	چهار تایی
duodecimal	دوازده تایی
duodenary	دوازده تایی
ennead	دسته نه تایی
fourteener	چهارده تایی
lao	زبان تایی
lao	مردم تایی
nonary	گروه نه تایی
quintuplets	پنج تایی
quintuplet	پنج تایی
leashes	دسته سه تایی
tern	یک دسته سه تایی
terns	یک دسته سه تایی
triad	مجموعه سه تایی
triads	مجموعه سه تایی
trilogies	گروه سه تایی
trilogy	گروه سه تایی
n ary operator	عملگر N تایی
vigesimal	بیست تایی
triform	شکل سه تایی
trios	سه نفری سه تایی
tuple	چند تایی
quintets	پنج تایی
quintet	پنج تایی
triploidy	حالت سه تایی
troika	هر دسته سه تایی
threescore	شصت تایی
trio	سه نفری سه تایی
gleek	یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
quadripartite	چهار تایی چهارسویی
go dan kumite	مبارزه با ضربههای 5 تایی
ternate	سومین گروه سه تایی
pentad	دسته پنج تایی
pentagram	شکل پنج تایی
trigon	سه حالتی ستاره سه تایی
triform	دارای شکل سه تایی
ternary	سومین گروه سه تایی
octad	گروه هشت تایی
stephan quintet	پنج تایی استفان
ogdoad	گروه هشت تایی
laotian	اهل لائوس زبان تایی
nineteen	نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteens	نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
icosi	پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
quincunx	ارایش پنج تایی گل یابرگ گیاه
triple tongue	نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
hexadecimal notation	نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex	نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
A part of the whole .	جزئی از کل
adaphorous	جزئی
imperceptible	جزئی
portion	جزئی
fiddling	جزئی
trifling	جزئی
remoter	جزئی
peppercorn	جزئی
peppercorns	جزئی
picayune	جزئی
piddling	جزئی
remote	جزئی کم
inappreciable	جزئی
sexpartite	شش جزئی
haxamerous	شش جزئی
hexamerous	شش جزئی
remote	جزئی
paultry	جزئی
remoter	جزئی کم
duple	دو جزئی
remotest	جزئی کم
remotest	جزئی
picayubnish	جزئی
corpuscular	جزئی
parcel	جزئی از یک کل
smallest	جزئی کم
snatching	جزئی
inconsiderable	جزئی
small	جزئی کم
snatchy	جزئی
triparite	سه جزئی
ternal	سه جزئی
rushed	جزئی
rush	جزئی
nominal	جزئی
partial	جزئی
portions	جزئی
parcels	جزئی از یک کل
peddling	جزئی
rushing	جزئی
retail	جزئی
paltry	جزئی
negligible	جزئی
potties	جزئی
petty	جزئی
minute	جزئی
snatch	جزئی
indifferent	جزئی
snatched	جزئی
potty	جزئی
two limbed	دو جزئی
snatches	جزئی
smaller	جزئی کم
partial competition	رقابت جزئی
partial adjustment	تعدیل جزئی
multipartite	چند جزئی
partial adjustment	تطابق جزئی
negligibly	بطور جزئی
minus cule	ریز جزئی
nugae	نکات جزئی
tertramerous	چهار جزئی
opuscule	اثر جزئی
parial derivative	مشتق جزئی
partial correctness	صحت جزئی
partial correlation	همبستگی جزئی
trivialism	چیز جزئی
septempartite	هفت جزئی
pettily	بطور جزئی
a minor incident	یک حادثه جزئی
retail dealer	جزئی فروش
retail bin	انبار جزئی
drop in the bucket <idiom>	مقداری جزئی
wholly or in part	جزئی یا کلی
particular average	خسارت جزئی
particular average	خسارات جزئی
partial eqilibrium	تعادل جزئی
partial fraction	کسر جزئی
partial function	تابع جزئی
partial loss	زیان جزئی
partial order	ترتیب جزئی
partial plan	برنامه جزئی
partial pressure	فشار جزئی
quinquepartite	پنج جزئی
pair	هرچیز دو جزئی
quadripartite	چهار جزئی
shading	اختلاف جزئی
nuance	فرق جزئی
nuances	فرق جزئی
fractionally	بطور جزئی
retail	جزئی فروشی
incidental	جزئی ضمنی
dodecamerous	دوازده جزئی
excursus	بحث جزئی
extrinsic	جزئی ضمیمه
fewtrils	چیز جزئی
flesh wound	زخم جزئی
fractional damage	خسارت جزئی
nip	چیزی جزئی
skirmishes	جنگ جزئی
skirmish	جنگ جزئی
nipped	چیزی جزئی
nips	چیزی جزئی
immaterial	معنوی جزئی
pittance	مبلغ جزئی
little	ناچیز جزئی
inconspicuous	جزئی غیرمحسوس
gewgaw	چیز جزئی
gewgaws	چیز جزئی
clause	جزئی از جمله
clauses	جزئی از جمله
detail	جزئی از اثر
detailing	جزئی از اثر
partial	مغرض جزئی
fractionary	جزئی خرد
heptamerous	هفت جزئی
incomplete breakdown	شکست جزئی
minor elements	عناصر جزئی
incidentals	رویداهای جزئی
light laod	بار جزئی
minuitae	نکات جزئی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com