Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
side overlap |
پوشش جانبی عکس هوایی |
|
|
Search result with all words |
|
lateral gain |
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی |
Other Matches |
|
sidelap |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
air curtain |
پوشش هوایی |
air cover |
پوشش هوایی |
close aboard |
پوشش هوایی نزدیک |
covertrace |
منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی |
cover search |
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی |
advisory area |
منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی |
smoke blanket |
پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
air defense action area |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
expansion interface |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
nickel clad sheet |
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل |
bezel |
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو |
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
screens |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
screening, screenings |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
screened |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
screen |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
side effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
comparative cover |
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
adverse reaction |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
byeffect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
by-effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
fall-out [side effect] |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
spillover effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
secondary effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
cuticle |
پوشش مو پوشش شاخی |
side spray |
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله |
carrier air group |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
air material |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
air branch |
قسمت هوایی رسته هوایی |
notice to airmen |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
guidance |
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت |
roof covering material |
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
tropopause |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
air scout |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
air photographic |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
flank observation |
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی |
photogrammetry |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
airspace prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
air search attack unit |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
antisubmarine screen |
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی |
channel airlift |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
air survey photography |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
airhead operations |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
chalk commander |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
chalk number |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
tactical air control center |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
air position |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
secondary effect |
اثر جانبی |
bilateral |
دو جانبی |
spillover effect |
اثر جانبی |
adverse reaction |
اثر جانبی |
sidelong |
جانبی |
accessory |
جانبی |
byeffect |
اثر جانبی |
fall-out [side effect] |
اثر جانبی |
by-effect |
اثر جانبی |
lateral |
جانبی |
laterad |
جانبی |
contour line |
خط جانبی |
side view |
نمای جانبی |
side reaction |
واکنش جانبی |
sidelooking airborne radar |
رادار جانبی |
lateral fissure |
شیار جانبی |
byeffect |
عوارض جانبی |
side-effect |
اثر جانبی |
sideband |
باندهای جانبی |
lateral dominance |
برتری جانبی |
lateral dispersion |
پراکندگی جانبی |
lateral buckling |
کمانکش جانبی |
accessory |
وسیله جانبی |
devices |
وسیله جانبی |
sideways sum |
مجموع جانبی |
input/output |
وسیله جانبی |
aisle |
جانبی صحن |
peripherals |
دستگاههای جانبی |
laterality |
برتری جانبی |
lateral control |
کنترل جانبی |
device |
وسیله جانبی |
side group |
گروه جانبی |
lateral inversion |
معکوس جانبی |
lateral load |
بار جانبی |
oblique fire |
اتش جانبی |
side effect |
اثر جانبی |
side effect |
نتیجه جانبی |
ventrolateral |
بطنی و جانبی |
side-effect |
نتیجه جانبی |
wing wall |
دیواره جانبی |
side-effects |
اثر جانبی |
trilaterality |
حالت سه جانبی |
side chain |
زنجیر جانبی |
lateral pressure |
فشار جانبی |
side friction |
اصطکاک جانبی |
lateral shifts |
تغییرات جانبی |
lateral shifts |
حرکت جانبی |
unit |
وسیله جانبی |
units |
وسیله جانبی |
lateral surface |
سطح جانبی |
lateral yield |
له شدگی جانبی |
aisles |
جانبی صحن |
marginal bund |
خاکریز جانبی |
side circuit |
مدار جانبی |
side-effects |
نتیجه جانبی |
auxiliary equipment |
تجهیزات جانبی |
by-effects |
اثرهای جانبی |
byeffects |
اثرهای جانبی |
secondary effects |
اثرهای جانبی |
cross wind |
باد جانبی |
peripheral |
دستگاه جانبی |
side effects |
اثرهای جانبی |
spillover effects |
اثرهای جانبی |
adverse reactions |
اثرهای جانبی |
ancillary equipment |
تجهیزات جانبی |
adverse reaction |
نتیجه جانبی |
end gable |
نمای جانبی |
byeffect |
نتیجه جانبی |
flank speed |
سرعت جانبی |
fall-out [side effect] |
نتیجه جانبی |
secondary effect |
نتیجه جانبی |
spillover effect |
نتیجه جانبی |
ancillary equipment |
وسیله جانبی |
secondary effects |
آثار جانبی |
side effects |
آثار جانبی |
by-effect |
نتیجه جانبی |
byeffects |
آثار جانبی |
by-effects |
آثار جانبی |
adverse reactions |
آثار جانبی |
dorsolateral |
پشتی و جانبی |
i/o |
وسیله جانبی |
spillover effects |
آثار جانبی |
overlay |
پوشش |
tunics |
پوشش |
overlays |
پوشش |
camouflaging |
پوشش |
camouflages |
پوشش |
camouflaged |
پوشش |
camouflage |
پوشش |