Dictiornary-Farsi | پویش ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
manufacturing process	پویش ساخت


Other Matches

exploration	پویش
process	پویش
processes	پویش
dynamism	پویش
exploration	پویش یا پویه
scans	پویش کردن
historical process	پویش تاریخی
random process	پویش تصادفی
scanned	پویش کردن
scan	پویش کردن
scan period	دورهء پویش
group dynamics	پویش گروهی
psychodynamics	پویش شناسی روانی
social dynamics	پویش شناسی اجتماعی
scanned interrupt	وقفه پویش شده
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
formation	ساخت
manufacturing	ساخت
texture	ساخت
performances	ساخت
performance	ساخت
textures	ساخت
designs	ساخت
design	ساخت
manufactory	ساخت
conformation	ساخت
forms	ساخت
make-up	ساخت
making	ساخت
composition	ساخت
form	ساخت
fecit	ساخت
habitus	ساخت
make up	ساخت
invenit	ساخت
compositions	ساخت
constructions	ساخت
generation	ساخت
generations	ساخت
formed	ساخت
structuring	ساخت
substandard	بد ساخت
manufactured	ساخت
manufacture	ساخت
manufactures	ساخت
built	ساخت
syntheses	ساخت
synthesis	ساخت
workmanship	ساخت
structures	ساخت
unstructured	بی ساخت
fabrication	ساخت
structure	ساخت
construction	ساخت
deep structure	ژرف ساخت
covin	ساخت وپاخت
manufacture cost	ارزش ساخت
dynamic structure	ساخت پویا
covinous	ساخت وپاختی
capital structure	ساخت سرمایه
class structure	ساخت طبقاتی
control structure	ساخت کنترل
tectonics	زمین ساخت
data structure	ساخت داده ها
manufacture process	فراگرد ساخت
block structured	با ساخت کندهای
collusion	ساخت و پاخت
home-made	ساخت میهن
structuralism	ساخت گرایی
design and construction	طراحی و ساخت
manufacturing	صنعت ساخت
structuralists	ساخت گرای
structuralist	ساخت گرای
affect structure	ساخت عاطفه
well made	خوش ساخت
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
tree structure	ساخت درختی
agro industry	کشت و ساخت
american make	ساخت امریکایی
block structure	ساخت کندهای
collusion	ساخت وپاخت
factory order	سفارش ساخت
prototyping	ساخت یک نمونه
manufacturing process	فرایند ساخت
program structure	ساخت برنامه
production time	زمان ساخت
market structure	ساخت بازار
mental structure	ساخت ذهنی
new built	تازه ساخت
production cost	ارزش ساخت
production process	روند ساخت
power structure	ساخت قدرت
new buit	تازه ساخت
newmade	تازه ساخت
perceptual structure	ساخت ادراکی
personality structure	ساخت شخصیت
phrase structure	با ساخت عبارتی
manufacturing cost	هزینه ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
family structure	ساخت خانواده
field strcture	ساخت میدانی
file structure	ساخت پرونده
formatio reticularis	ساخت شبکهای
reticular formation	ساخت شبکهای
group structure	ساخت گروهی
tectonic	زمین ساخت
home made	ساخت داخلی
home made	ساخت بومی
homemade	ساخت میهن
static structure	ساخت ایستا
social strcture	ساخت اجتماعی
infra structure	زیر ساخت
latent structure	ساخت نهفته
machine made	ساخت ماشین
simple structure	ساخت ساده
population structure	ساخت جمعیت
brand names	علامت ساخت
make	ساختمان ساخت
elaborating	ساخت استاد
elaborates	ساخت استاد
elaborated	ساخت استاد
man made	ساخت بشر
structure	ساختار ساخت
elaborate	ساخت استاد
building blocks	کنده ساخت
makes	رسیدن به ساخت
building block	کنده ساخت
rebuild	تجدید ساخت
productions	ارائه ساخت
make	رسیدن به ساخت
make	ساخت ترکیب
man-made	ساخت بشر
makes	ساخت ترکیب
confection	ترکیب ساخت
production	ارائه ساخت
structured	ساخت یافته
confections	ترکیب ساخت
makes	ساختمان ساخت
grafted	ساخت وپاخت
graft	ساخت وپاخت
brand name	علامت ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
assembly	نصب ساخت
structuring	ساختار ساخت
workmanship	کار ساخت
reconstitute	تجدید ساخت
reconstituted	تجدید ساخت
reconstitutes	تجدید ساخت
reconstituting	تجدید ساخت
shop	محل ساخت
shopped	محل ساخت
shops	محل ساخت
structured	دارای ساخت
rebuilds	تجدید ساخت
grafts	ساخت وپاخت
structures	ساختار ساخت
constructed	ایجاد کردن ساخت
structured english	انگلیسی ساخت یافته
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
Intel	بیتی ساخت intel
structural psychology	روانشناسی ساخت گرا
fabrication	ساختمان طرز ساخت
design	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
it occasioned his death	مرگ اورافراهم ساخت
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
manufactured	عمل اوردن ساخت
construct	ایجاد کردن ساخت
constructing	ایجاد کردن ساخت
manufacture	عمل اوردن ساخت
the lord will provide	خداوسیله خواهد ساخت
constructs	ایجاد کردن ساخت
structured interview	مصاحبه ساخت دار
manufactures	عمل اوردن ساخت
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
man made wealth	ثروت ساخت بشر
man made goods	کالاهای ساخت بشر
style	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
collude	ساخت وپاخت کردن
production	عمل اوری ساخت
brick-bat	آجر [ساخت و ساختمان]
production	کنترل ساخت یک محصول
production	سرعت ساخت محصول
productions	سرعت ساخت محصول
productions	کنترل ساخت یک محصول
productions	عمل اوری ساخت
clay brick	آجر [ساخت و ساختمان]
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
glandulation	ترکیب و ساخت غدد
colluded	ساخت وپاخت کردن
colludes	ساخت وپاخت کردن
brick	آجر [ساخت و ساختمان]
claybrick	آجر [ساخت و ساختمان]
he betray himself	او خودرا رسوا ساخت
colluding	ساخت وپاخت کردن
clinker	آجر [ساخت و ساختمان]