Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
connected passes pawns
پیادههای رونده متصل
Search result with all words
united pressed pawns
پیادههای رونده متصل شطرنج
Other Matches
united pawns
پیادههای متصل شطرنج
doubled pawns
پیادههای دوبله
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
centre pawns
پیادههای مرکزی شطرنج
scrounger
کش رونده
scroungers
کش رونده
input
در رونده
passengers
رونده
goer
رونده
inputted
در رونده
agoing
رونده
abstracter
کش رونده
passenger
رونده
ascendent
بالا رونده
gressorial
راه رونده
ascensive
بالا رونده
ascensive
پیش رونده
go ahead
پیش رونده
oncoming
جلو رونده
outgoing
بیرون رونده
slide
پس وپیش رونده
sleepers
خواب رونده
escalator
پله رونده
escalators
پله رونده
galloping
چهارنعل رونده
peripatetic
راه رونده
inward
داخل رونده
progressive
پیش رونده
conveyor belt
بند رونده
conveyor belts
بند رونده
crossing
رژه رونده
ascending
بالا رونده
walking
راه رونده
slides
پس وپیش رونده
sleeper
خواب رونده
habitue
رونده همیشگی
live load
بار رونده
running part
قسمت رونده
moving stairway
پله رونده
moving staircase
پله رونده
escalator
پله رونده
scandent
بالا رونده
vacationist
مرخصی رونده
traveling wave
موج رونده
wader
راه رونده در اب
vacationer
مرخصی رونده
retreating blade
تیغه پس رونده
upriser
بالا رونده
marcher
رژه رونده
mountant
بالا رونده
on the down grade
پایین رونده
jerky
نامنظم رونده
passer
رونده شطرنج
prevenient
پیش رونده
moving staircases
پله های رونده
headlong
بی پروا شیرجه رونده
encyclic
بدست چندنفر رونده
groveling
سینه مال رونده
moving stairs
{pl}
پله های رونده
escalators
پله های رونده
yo-yos
بالا و پایین رونده
belt conveyor
نوار یا بند رونده
excursionist
گردش رونده سیاح
moving stairways
پله های رونده
gray
روبه سفیدی رونده
mortals
از بین رونده مردنی
plantigrade
راه رونده روی کف پا
progressive
تصاعدی جلو رونده
mortal
از بین رونده مردنی
saltigrade
با جست راه رونده
yo-yo
بالا و پایین رونده
slouchy
دولا دولاراه رونده
grovelling
سینه مال رونده
reptiles
سینه مال رونده
reptile
سینه مال رونده
somnambulant
خوابگرد در خواب راه رونده
gradual
قدم بقدم پیش رونده
passed pawn
پیاده رونده یا پاسه شطرنج
digitigrade
باپنجه راه رونده جانورپنجه رو
protected passed pawn
پیاده رونده محافظت شده
retreating blade stall
واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
naeryo jireugi
ضربه دست پایین رونده
somnambular
خوابگرد در خواب راه رونده
travelling crane
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
walk
گردش کننده راه رونده
walks
گردش کننده راه رونده
walked
گردش کننده راه رونده
orthograde
راه رونده با بدنی راست وعمودی
land sick
کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
intrusive
بزور داخل شونده فرو رونده
decoy
پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoys
پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoyed
پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoying
پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
sarmentose
دارای شاخههای نازک وخیمده بالا رونده
anchored
متصل به
on line
متصل
joint
متصل
connected
متصل
conjunct
متصل
clung
متصل
contiguous
متصل
continuous
متصل
joined
متصل کردن
basifixed
متصل در پایه
connector
متصل کننده
coupler
متصل کننده
adjoin
متصل کردن
adjoined
متصل کردن
adjoins
متصل کردن
tie down
متصل کردن
connectedly
بطور متصل
connective
متصل کننده
attachments
نمائات متصل
splicer
متصل کننده
tying
متصل کننده
coherently
بطور متصل
interlocking
متصل شدن
syndetic
متصل شده
off line
غیر متصل
join
متصل کردن
connecting arrangement
ترتیب متصل
joins
متصل کردن
colligate
متصل کردن
ligature
دخشههای متصل
lacer
متصل کننده
fixed shell
گلوله متصل
interurban
متصل بشهر ها
joggling
متصل کردن
joggles
متصل کردن
joggled
متصل کردن
joggle
متصل کردن
connects
متصل کردن
cartridge
بخش متصل
adjacent span
دهانه متصل
cartridges
بخش متصل
connect
متصل کردن
applying
متصل کردن
apply
متصل کردن
applies
متصل کردن
male connector
متصل کننده نر
link
متصل کردن
interlocked
متصل شدن
interlock
متصل شدن
pan-
متصل کردن
adjacent span
دهانه متصل
pans
متصل کردن
interlocks
متصل شدن
engagedness
متصل بهم
pan
متصل کردن
adjoins
افزودن متصل شدن
adjoined
افزودن متصل شدن
adjoin
افزودن متصل شدن
enjoining
بهم متصل کردن
enjoined
بهم متصل کردن
enjoin
بهم متصل کردن
abutted
متصل بودن یاشدن
pin
متصل کردن به گیرافتادن
abuts
متصل بودن یاشدن
abut
متصل بودن یاشدن
kirkyard
گورستان متصل بکلیسا
pinned
متصل کردن به گیرافتادن
pinning
متصل کردن به گیرافتادن
paralleled
تعداد آدرسهای متصل به هم
connected load
بار متصل شده
enjoins
بهم متصل کردن
tie in
<idiom>
به چیزدیگری متصل کردن
splicing
باهم متصل کردن
splices
باهم متصل کردن
spliced
باهم متصل کردن
splice
باهم متصل کردن
parallelled
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallels
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelling
تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleling
تعداد آدرسهای متصل به هم
ballcocks
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcock
سیفون و ابزار متصل به آن
connected load
بار خارجی متصل
catenate
پیوستن متصل کردن
corbel-course
زیر سری متصل
chockablock
بهم متصل وپیوسته
shafting
میله بهم متصل
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
ligature
دو یاچند حرف متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
to be connected
بهم پیوسته
[متصل]
بودن
adjacent
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
concatenated data set
مجموعه داده ها متصل شده
grounded field
سیم پیچ متصل به زمین
continous
متصل متوالی بدون وقفه
interconnection
بخش ماده متصل به دو وسیله
untapped
<adj.>
متصل نشده
[در وسط مدار]
connection
اتصال یا چیزی که متصل میشود
connexions
اتصال یا چیزی که متصل میشود
catena
سریهای متصل شده concatenate
to plug
متصل کردن
[الکترونیک یا مهندسی برق]
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com