English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
protected passed pawn پیاده رونده محافظت شده
Other Matches
passed pawn پیاده رونده یا پاسه شطرنج
decoys پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoying پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoyed پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoy پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
agoing رونده
abstracter کش رونده
scrounger کش رونده
scroungers کش رونده
goer رونده
inputted در رونده
input در رونده
passenger رونده
passengers رونده
ascensive بالا رونده
go ahead پیش رونده
walking راه رونده
ascensive پیش رونده
ascendent بالا رونده
outgoing بیرون رونده
ascending بالا رونده
sleepers خواب رونده
escalator پله رونده
escalators پله رونده
conveyor belt بند رونده
galloping چهارنعل رونده
peripatetic راه رونده
inward داخل رونده
progressive پیش رونده
conveyor belts بند رونده
gressorial راه رونده
crossing رژه رونده
oncoming جلو رونده
sleeper خواب رونده
prevenient پیش رونده
retreating blade تیغه پس رونده
wader راه رونده در اب
scandent بالا رونده
traveling wave موج رونده
upriser بالا رونده
vacationer مرخصی رونده
running part قسمت رونده
escalator پله رونده
moving staircase پله رونده
moving stairway پله رونده
vacationist مرخصی رونده
mountant بالا رونده
slides پس وپیش رونده
habitue رونده همیشگی
on the down grade پایین رونده
jerky نامنظم رونده
live load بار رونده
marcher رژه رونده
passer رونده شطرنج
slide پس وپیش رونده
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
encyclic بدست چندنفر رونده
moving stairs {pl} پله های رونده
moving stairways پله های رونده
moving staircases پله های رونده
belt conveyor نوار یا بند رونده
headlong بی پروا شیرجه رونده
excursionist گردش رونده سیاح
mortal از بین رونده مردنی
yo-yo بالا و پایین رونده
plantigrade راه رونده روی کف پا
connected passes pawns پیادههای رونده متصل
grovelling سینه مال رونده
reptiles سینه مال رونده
mortals از بین رونده مردنی
gray روبه سفیدی رونده
yo-yos بالا و پایین رونده
groveling سینه مال رونده
saltigrade با جست راه رونده
slouchy دولا دولاراه رونده
progressive تصاعدی جلو رونده
reptile سینه مال رونده
escalators پله های رونده
somnambular خوابگرد در خواب راه رونده
walk گردش کننده راه رونده
retreating blade stall واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
somnambulant خوابگرد در خواب راه رونده
walks گردش کننده راه رونده
digitigrade باپنجه راه رونده جانورپنجه رو
walked گردش کننده راه رونده
gradual قدم بقدم پیش رونده
travelling crane جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
united pressed pawns پیادههای رونده متصل شطرنج
naeryo jireugi ضربه دست پایین رونده
conservation محافظت
protection محافظت
preservation محافظت
cared محافظت
care محافظت
cares محافظت
orthograde راه رونده با بدنی راست وعمودی
intrusive بزور داخل شونده فرو رونده
land sick کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
shelter محافظت کردن
shelters محافظت کردن
shelter محافظت حمایت
shields محافظت کردن
copy protection محافظت از کپی
stickability قابلیت محافظت
thermal protection محافظت حرارتی
preservation محافظت جلوگیری
sheltered محافظت حمایت
sheltered محافظت کردن
shield محافظت کردن
preserve wood محافظت چوب
shelters محافظت حمایت
sheltering محافظت کردن
normal maintenance محافظت عادی
sheltering محافظت حمایت
protects محافظت کردن
guard محافظت کردن
guarding محافظت کردن
guards محافظت کردن
protecting محافظت کردن
protect محافظت کردن
sarmentose دارای شاخههای نازک وخیمده بالا رونده
protected storage انباره محافظت شده
security محافظت شده یا رمزدار
cares محافظت کردن مراقبت
protected storage حافظه محافظت شده
reserved words کلمههای محافظت شده
right of self preservation حق محافظت از سرحدات خود
Health physics فیزیک محافظت از پرتو
care محافظت کردن مراقبت
cared محافظت کردن مراقبت
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
The Physics of Radiation Protection فیزیک محافظت از پرتو
protective زره حفافتی محافظت کننده
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
preserve حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
preserves حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
unprotected که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
preserving حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
breaker وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
automatic reset circuit breaker محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
covers مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
write protect شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
goggles عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassette چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassettes چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
optical شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
dou [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
screens محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
foot bank پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
pignorate پیاده
sidewalk پیاده رو
infantry پیاده
on of پیاده
impledge پیاده
pavements پیاده رو
infantry man پیاده
footpath پیاده رو
footpaths پیاده رو
pedestrian پیاده
pedestrians پیاده
pedestrian bridge پل پیاده رو
foot infantry پیاده
foot slogger پیاده
footer پیاده رو
afoot پیاده
side walk پیاده رو
dismounted پیاده
footway پیاده رو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com