Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English
Persian
steal
پیروزی غیرمنتظره
steals
پیروزی غیرمنتظره
garrison finish
پیروزی غیرمنتظره
Other Matches
unexpected
غیرمنتظره
unexected
غیرمنتظره غیرمترقبه
upsets
شکست غیرمنتظره
afterchap
عقبه غیرمنتظره
upset
شکست غیرمنتظره
upsetting
شکست غیرمنتظره
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
break through
رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
opportunity target
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
stealer
اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
off balance
<idiom>
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
beat
پیروزی
achievement
پیروزی
take
پیروزی
triumph
پیروزی
triumphed
پیروزی
triumphing
پیروزی
triumphs
پیروزی
takes
پیروزی
wins
پیروزی
win
پیروزی
conquests
پیروزی
conquest
پیروزی
scores
پیروزی
victories
پیروزی
victory
پیروزی
scored
پیروزی
victoriously
با پیروزی
score
پیروزی
victoriousness
پیروزی
beats
پیروزی
V-signs
علامت پیروزی
wins
پیروزی برد
winnable
شایسته پیروزی
win on points
پیروزی با امتیاز
victory day
روز پیروزی
V-sign
علامت پیروزی
v day
روز پیروزی
nike
الهه پیروزی
triumphal cloumn
برج پیروزی
secure of victory
مطمئن به پیروزی
win
پیروزی برد
triumphal
حاکی از پیروزی
conquering
پیروزی یافتن بر
conquer
پیروزی یافتن بر
conquers
پیروزی یافتن بر
paeans
پیروزی نامه
paean
پیروزی نامه
trophy
نشان پیروزی
successes
پیروزی نتیجه
trophy
یادگاری پیروزی
trophies
نشان پیروزی
victory stele
لوح پیروزی
trophies
یادگاری پیروزی
success
پیروزی نتیجه
win by knockout
پیروزی با ناک اوت
pull it out
پیروزی در واپسین لحظات
achievements
پیروزی کار بزرگ
paeans
پیروزی نامه نوشتن
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
pewter
جام پیروزی جایزه
paean
پیروزی نامه نوشتن
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
pyrrhic victory
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
save the day
<idiom>
به پیروزی وموفقیت دست یافتن
occupation authority
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
burn out
تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
streak
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streaking
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
turn the tide
<idiom>
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
Vistory was dearly bought .
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
die
ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com