Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
sensualist
پیرو هوای نفس واحساس
Other Matches
look down on someone
<idiom>
باحقارت واحساس برتری نگریستن
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
followers
پیرو
sequela
پیرو
follower
پیرو
sequacious
پیرو
succedaneous
پیرو
henchman
پیرو
henchmen
پیرو
thereinafter
پیرو ان
cohorts
پیرو
sequent
پیرو
cohort
پیرو
secondary planet
پیرو
satellites
پیرو
slaving
پیرو
slaved
پیرو
slave
پیرو
pursuant
پیرو
satellite
پیرو
follwer
پیرو
to heel
پیرو
slaves
پیرو
true-blue
پیرو متعصب
adherent
تابع پیرو
adherents
تابع پیرو
law-abiding
پیرو قانون
platonic
پیرو افلاطون
disciples
پیرو هواخواه
sidekicks
ادم پیرو
disciple
پیرو هواخواه
sidekick
ادم پیرو
succedent
پیرو متعاقب
rightteous
پیرو شریعت
satellite processor
پردازشگر پیرو
faddish
پیرو مد زودگذر
leninist
پیرو لنین
vassal
تابع پیرو
vassals
تابع پیرو
platonist
پیرو افلاطون
obedient to the law
پیرو قانون
shiite
پیرو شیعه
wesleyan
پیرو جان وسلی
master slave system
سیستم راهبر پیرو
partisans
حامی پیرو متعصب
realists
پیرو مکتب realism
episcopalian
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians
پیرو کلیسای اسقفی
partizan
حامی پیرو متعصب
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
religionist
پیرو متعصب دین
socratic
پیرو حکمت سقراط
slave mode
حالت پیرو یا برده
shiite
پیرو مذهب شیعه
sunnite
پیرو مذهب سنت
shia
پیرو مذهب شیعه
dialectician
پیرو منطق استدلالی
pragmatist
پیرو فلسفه عملی
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
realist
پیرو مکتب realism
stoic
پیرو فلسفه رواقیون
partisan
حامی پیرو متعصب
conservatives
پیرو سنت قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
classical
پیرو سبکهای باستانی
epicure
پیرو عقیده اپیکور
stoical
پیرو فلسفه رواقیون
epicures
پیرو عقیده اپیکور
sensuously
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
kantian
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
sensuous
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
pythagorean
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
governmentalize
پیرو و تابع قانون کردن
manichaean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichee
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
atistotelian
وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
manichean
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
rabbinist
پیرو خاخام هایاعلمای یهود
malthusian
پیرو عقیده توماس مالتوس
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
cynics
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynic
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
platonize
پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
pindaric
پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
moist air
هوای تر
air blast
هوای دم
petticoatsfever
هوای زن
aired
هوای دم هوا
foul weather
هوای خراب
drippy
هوای گرفته
exhaust air
هوای خروجی
foul weather
هوای نامساعد
forced draft
هوای با فشار
heavy weather
هوای خراب
airs
هوای دم هوا
marsh malaria
هوای مردابی
marine climate
اب و هوای دریایی
low air pressure
فشار هوای کم
intake air
هوای ورودی
emergency air
هوای اضطراری
humid air
هوای شرجی
humid air
هوای نمناک
queen's weather
هوای باز
raininess
هوای بارانی
hot blast
هوای دم داغ
heavy weather
هوای طوفانی
out of door
در هوای ازاد
sweltered
هوای گرم
swelters
هوای گرم
swelter
هوای گرم
the open
هوای ازاد
adverse weather
هوای نامساعد
agglutinant
هوای التیام
air breathing
هوای تنفسی
temperate climate
اب و هوای معتدل
passion
هوای نفس
In the open air.
در هوای آزاد.
air
هوای دم هوا
liquid air
هوای مایع
out of doors
در هوای ازاد
stable air
هوای پایدار
blast roasting
تشویه با هوای دم
open air
در هوای ازاد
compressed air
هوای متراکم
compressed air
هوای فشرده
dead air
هوای راکد
carburetor air
هوای کاربراتور
broken weather
هوای بی قرار
circulationg air
هوای در گردش
secondry air
هوای ثانویه
heatwave
هوای گرم طولانی
saturated air
هوای اشباع شده
heatwaves
هوای گرم طولانی
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
cold spell or cold snap
<idiom>
یک جعبه هوای سرد
secondary airflow
جریان هوای فرعی
out door court
زمین هوای ازاد
owl light
هوای گرگ و میش
heatwave
موج هوای گرم
outdoorsy
<adj.>
عاشق هوای آزاد
tire inflation
فشار هوای لاستیک
ego trip
تسلیم به هوای نفس
ego trips
تسلیم به هوای نفس
heatwaves
موج هوای گرم
open exercise
ورزش در هوای ازاد
air compressor
هوای فشرده ساز
lowers
هوای گرفته وابری
cooling air
هوای سرد کننده
cooling blower
دمنده هوای سرد
lowering
هوای گرفته وابری
lowered
هوای گرفته وابری
effulge
برق هوای باز
fair weather
دارای هوای صاف
forced draft
هوای تحت فشار
free living
تسلیم هوای نفس
dusk
هوای گرگ ومیش
cold front
جبهه هوای سرد
cold fronts
پیشان هوای سرد
cold fronts
جبهه هوای سرد
cold front
پیشان هوای سرد
bleed air
هوای کمپرس شده
air tank
کپسول هوای غواصی
blow cold
هوای سرد دمیدن
blow hot
هوای گرم دمیدن
caisson foundation
پی سازی با هوای فشرده
choke damp
دم :هوای ته چاه یاکان
lower
هوای گرفته وابری
hot blast cupola
کوپل هوای گرم
intake air heater
گرمکن هوای ورودی
mouthpieces
لوله هوای غواص
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
torchlight
هوای گرگ ومیش
warm fronts
جبهه هوای گرم
liquid air
هوای مایع شده
liquid air container
مخزن هوای مایع
lour
هوای گرفته وابریwerewolf
warm front
جبهه هوای گرم
mouthguard
لوله هوای غواص
intake air
هوای مکیده شده
mouthpiece
لوله هوای غواص
tire pressure
فشار هوای لاستیک
oh what a nasty weather
چه هوای کثیفی است
blast
هوای دم کوره بلند دم
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com