Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
English
Persian
pantaloon
پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
Other Matches
pierrot
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrots
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
nutant
سرازیر اویخته زیور اویخته
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
bespectacled
عینکی
cobra
مار عینکی
cobras
مار عینکی
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
merry andrew
دلقک
punchinello
دلقک
loblolly
دلقک
buffoons
دلقک
hariequin
دلقک
jesters
دلقک
jester
دلقک
buffoon
دلقک
tomfool
دلقک لوده
fools
دلقک مسخره
clowned
دلقک شدن
to clown about
دلقک شدن
fooled
دلقک مسخره
fooling
دلقک مسخره
clowns
دلقک شدن
fool
دلقک مسخره
clown
دلقک شدن
clowning
دلقک شدن
fool's cap
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
stooges
دلقک الت دست شدن
foolscap
کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها
stooge
دلقک الت دست شدن
scaramouche
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
scaramouch
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
scaramouche
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouch
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
inexpressibles
شلوار
indispensables
شلوار
trousers
شلوار
pants
شلوار
pantaloon
شلوار
britches
شلوار
nether garment
شلوار
pajamas
شلوار گشاد
slopped
شلوار گشاد
slopping
شلوار گشاد
britches
شلوار کوتاه
plus fours
شلوار گلف
trouser strap
رکاب شلوار
hayei
شلوار تکواندو
harem skirt
شلوار گشادزنانه
sweat pants
شلوار ورزش
gallus
بند شلوار
boot blouse
گتر شلوار
breeks
شلوار کوتاه
slop
شلوار گشاد
swimming trunks
شلوار شنا
breeches
شلوار تنبان
suit
جامه
[کت و شلوار]
trouser pocket
جیب شلوار
pants pocket
[American E]
جیب شلوار
braced
بند شلوار
trousers pocket
[American E]
جیب شلوار
suspenders
بند شلوار
suspender
بند شلوار
legs
پاچه شلوار
leg
پاچه شلوار
inseam
درز شلوار
brace
بند شلوار
A pair of old pants ( trousers ) .
یک شلوار کهنه
flappy
اویخته
pensile
اویخته
hung
اویخته
penduline
اویخته
suspended
اویخته
poutingly
با لب اویخته
overhung
اویخته
pendant
اویخته
droppers
اویخته
dropper
اویخته
flapping
اویخته
pendants
اویخته
underhung
اویخته
pendent
اویخته
gaskin
شلوار زیر جامه
jodhpur
شلوار چسبان سواری
oxbags
شلوار خیلی گشاد
oxford bags
شلوار خیلی گشاد
shorter
شلوار کوتاه تنکه
union suit
پیراهن و شلوار یکپارچه
chaps
شلوار بی خشتک گاوداران
panties
شلوار زیر کوتاه
short
شلوار کوتاه تنکه
pedal pushers
شلوار کوتاه زنانه
lederhosen
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
leather pants
{pl}
[American]
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
shortest
شلوار کوتاه تنکه
leather trousers
{pl}
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
lappet
گوشت اویخته
punka
بادبزن اویخته
suspensed load
بار اویخته
suspended ceiling
سقف اویخته
pendentive dome
گنبد اویخته
flap eared
اویخته گوش
beetle
اویخته شدن
cat walk
راه رو اویخته
chap fallen
لب ولوچه اویخته
flaps
اویخته وشل
flapped
اویخته وشل
down in the mouth
لب و لوچه اویخته
flap
اویخته وشل
beetles
اویخته شدن
pendulum
جسم اویخته
pendulums
جسم اویخته
galligaskins
ساق پوش شلوار کوتاه
blue jeans
شلوار کار ابی رنگ
bermuda shorts
شلوار کوتاه تا زیر زانو
to tuck one's shirt in
پیراهن را توی شلوار کردن
flaps
قسمت اویخته هر شیئی
penduline
دارای اشیان اویخته
thrum
ریشه یانخ اویخته
flapped
قسمت اویخته هر شیئی
flaccid
چروک شده اویخته
flap
قسمت اویخته هر شیئی
lob
گوشت یا پوست اویخته
lobbed
گوشت یا پوست اویخته
lobbing
گوشت یا پوست اویخته
lobs
گوشت یا پوست اویخته
dolman sleeve
استین گشاد و اویخته
lopeared
دارای گوشهای اویخته
lop eared
دارای گوش اویخته
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
lappet
لبه اویخته کلاه
jean
شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
creased
خط اطوی شلوار چین دار کردن
crease
خط اطوی شلوار چین دار کردن
trunk hose
شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
creases
خط اطوی شلوار چین دار کردن
creasing
خط اطوی شلوار چین دار کردن
trussing
بدار اویخته شدن خرپا
pendulously
بطور اویخته یا تاب خور
lobate
دارای غبغب یازائده اویخته
to poke one's head
با سرپایین اویخته راه رفتن
pensile birds
پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
breasted transmitter
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
trusses
بدار اویخته شدن خرپا
lobated
دارای غبغب یازائده اویخته
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
truss
بدار اویخته شدن خرپا
dipping sonar
سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
trussed
بدار اویخته شدن خرپا
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
hanging
بدار زدن چیز اویخته شده
slouch hat
کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flap
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
dag
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
bloomer
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
valences
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valance
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
mastiff
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
valances
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiffs
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
adjustable strap
بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
lugsail
بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
codpiece
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
crosshead
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
sabretache
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
trews
شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
slacks
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slackest
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slack
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lightest
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
pouter
لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
slouching
خمیده بودن اویخته بودن
slouches
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
خمیده بودن اویخته بودن
slouch
خمیده بودن اویخته بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com