| Total search result: 202 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| high tech |
پیشرفته بودن از نظر فناوری |
| high technology |
پیشرفته بودن از نظر فناوری |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| sophisticated |
از نظر تکنیکی پیشرفته بودن |
| state-of-the-art |
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته |
| extends |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| extending |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| extend |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| jutting |
پیشرفته |
| advanced level |
پیشرفته |
| far out |
پیشرفته |
advanced |
پیشرفته |
advanced |
پیشرفته |
| super alloy |
الیاژهای پیشرفته |
| developed contries |
ممالک پیشرفته |
| schizocaria |
اسکیزوفرنی پیشرفته |
| advancee nations |
ملل پیشرفته |
| advanced rigging |
ملوانی پیشرفته |
| power user |
کاربر پیشرفته |
| advanced basic |
بیسیک پیشرفته |
| superalloy |
الیاژهای پیشرفته |
| furthest |
پیشرفته ترین |
| aided tracking |
ردگیری پیشرفته |
| redevelops |
دوباره پیشرفته کردن |
| redeveloped |
دوباره پیشرفته کردن |
| redeveloping |
دوباره پیشرفته کردن |
| redevelop |
دوباره پیشرفته کردن |
| high grade |
خیلی پیشرفته پرقدرت |
paper advance setting |
جایگاه پیشرفته ورق |
| advanced capitalism |
سرمایه داری پیشرفته |
| senior technical college |
دانشگاه فناوری |
| loadable <adj.> |
فشارپذیر [فناوری] |
| polytechnic |
دانشگاه فناوری |
| technological |
مربوط به فناوری |
| technologically |
مربوط به فناوری |
| University of Applied Sciences [UAS] |
دانشگاه فناوری |
| college of [music, technology,...] |
دانشگاه فناوری |
| biotechnology |
زیست فناوری |
| advanced progressive matrices test |
ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته |
| the developed world |
جهان توسعه یافته [پیشرفته] |
| enhanced system device interface |
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته |
| enhanced expanded memory specification |
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته |
| eco-tech |
فناوری زیست بوم |
| generation |
جدیدترین نوع فناوری |
| technical sales and distribution |
فروش فناوری و پخش |
| eco-technology |
فناوری زیست بوم |
| engineering documents |
پرونده های فناوری |
| generations |
جدیدترین نوع فناوری |
| enhanced graphics adaptor |
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته |
| adccp |
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده |
| enhanced graphics display |
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته |
| ega |
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته |
| freewheel [overrunning clutch ] |
چرخ آزاد [فناوری مکانیک] |
| transponder sierra |
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته |
advanced |
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات |
| electrometallurgy |
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی |
| technological |
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید |
| technologically |
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید |
| researching |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| research |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| generations |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI |
| researches |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| researched |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| generation |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI |
| telecommunications |
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی |
| first world |
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی |
| xmodem |
گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است |
| arpanet |
Agency ResearchProjects Advancedاژانس پروژههای پیشرفته تحقیقاتی ارپانت |
| center disc [disk wheel] |
دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو] |
| qube |
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است |
| generations |
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم |
| generation |
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم |
| automatic kerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
| autokerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
| to kern |
کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
| to unstitch something [sewing] |
کوکی [بخیه ای] را باز کردن [دوختن پارچه] [فناوری بافندگی] |
| technology |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
| technologies |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
| extend |
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد |
| extending |
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد |
| extends |
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد |
| EIDE |
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد |
| first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
| fibre over Etherenet |
گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه |
| generations |
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند |
| generation |
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند |
| TrueType |
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود |
| ZMODEM |
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود |
density |
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن |
| densities |
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن |
| nerds |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
| nerd |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
| ion deposition |
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند |
| bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
| fibre distributed data interface |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است |
| MMX |
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود |
| CD ROM Extended Architecture |
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند |
| CD ROM/XA |
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند |
| fourth generation computers |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
| case |
حرف بزرگ یا حرف معمولی [فناوری چاپ] |
| advanced countries |
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته |
| developed countries |
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته |
| To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . |
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن ) |
| peregrinate |
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن |
| to have short views |
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن |
| contains |
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن |
| contain |
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن |
| contained |
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن |
| NetBEUI |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
| outnumbering |
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر |
| to mind |
مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن] |
| outnumber |
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر |
| correspond |
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن |
| up to it/the job <idiom> |
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن |
| outnumbers |
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر |
| corresponds |
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن |
| outnumbered |
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر |
| corresponded |
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن |
| to be in one's right mind |
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن |
| typo [Colloquial] |
اشتباه حروفچینی و چاپ [فناوری چاپ] |
| typographical error |
اشتباه حروفچینی و چاپ [فناوری چاپ] |
| to look out |
اماده بودن گوش بزنگ بودن |
| fittest |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| belong |
مال کسی بودن وابسته بودن |
| to be hard put to it |
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن |
| belonged |
مال کسی بودن وابسته بودن |
| To be on top of ones job . |
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن ) |
| reasonableness |
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن |
| lurks |
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن |
| validity of the credit |
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار |
| to be in a habit |
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن |
| fit |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| fits |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
| lurk |
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن |
| lurked |
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن |
| look out |
منتظر بودن گوش به زنگ بودن |
| lurking |
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن |
| belongs |
مال کسی بودن وابسته بودن |
| second world |
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند |
| synchronous |
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند |
| rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
| nsfnet |
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد |
| monitor |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
| monitored |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
| monitors |
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن |
| discord |
ناجور بودن ناسازگار بودن |
| includes |
شامل بودن متضمن بودن |
| include |
شامل بودن متضمن بودن |
| to be due |
مقرر بودن [موعد بودن] |
| slouch |
خمیده بودن اویخته بودن |
| moons |
سرگردان بودن اواره بودن |
| consisting |
شامل بودن عبارت بودن از |
| governs |
نافذ بودن نافر بودن بر |
| consist |
شامل بودن عبارت بودن از |
| governed |
نافذ بودن نافر بودن بر |
| govern |
نافذ بودن نافر بودن بر |
| consists |
شامل بودن عبارت بودن از |
moon |
سرگردان بودن اواره بودن |
| inhere |
جبلی بودن ماندگار بودن |
| agrees |
متفق بودن همرای بودن |
| having |
مالک بودن ناگزیر بودن |
| have |
مالک بودن ناگزیر بودن |
| depend |
مربوط بودن منوط بودن |
| depended |
مربوط بودن منوط بودن |
| agreeing |
متفق بودن همرای بودن |
| agree |
متفق بودن همرای بودن |
| conditionality |
شرطی بودن مشروط بودن |
| look for |
منتظر بودن درجستجو بودن |
| consisted |
شامل بودن عبارت بودن از |
| depends |
مربوط بودن منوط بودن |
| precedes |
جلوتر بودن از اسبق بودن بر |
| abut |
مماس بودن مجاور بودن |
| appertained |
مربوط بودن متعلق بودن |
| disagree |
مخالف بودن ناسازگار بودن |
| owed |
مدیون بودن مرهون بودن |
| wanted |
فاقد بودن محتاج بودن |
| resides |
ساکن بودن مقیم بودن |
| disagreeing |
مخالف بودن ناسازگار بودن |
| urgency |
فوتی بودن اضطراری بودن |
| abutted |
مماس بودن مجاور بودن |
| disagreed |
مخالف بودن ناسازگار بودن |
| reside |
ساکن بودن مقیم بودن |
| resided |
ساکن بودن مقیم بودن |
| want |
فاقد بودن محتاج بودن |
| on guard |
مراقب بودن نگهبان بودن |
| disagrees |
مخالف بودن ناسازگار بودن |
| precede |
جلوتر بودن از اسبق بودن بر |
| ablest |
لایق بودن مناسب بودن |
| stravage |
سرگردان بودن بی هدف بودن |
| appertains |
مربوط بودن متعلق بودن |
| owes |
مدیون بودن مرهون بودن |
| appertain |
مربوط بودن متعلق بودن |
| haze |
گرفته بودن مغموم بودن |
| appertaining |
مربوط بودن متعلق بودن |
| slouches |
خمیده بودن اویخته بودن |
| pend |
معوق بودن بی تکلیف بودن |
| pertain |
مربوط بودن متعلق بودن |
| pertained |
مربوط بودن متعلق بودن |
| pertains |
مربوط بودن متعلق بودن |
| slouched |
خمیده بودن اویخته بودن |
| abuts |
مماس بودن مجاور بودن |
| owe |
مدیون بودن مرهون بودن |
| to stand for |
نامزد بودن هواخواه بودن |