Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
Search result with all words
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
filikli
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Other Matches
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
colouration
[British]
فن رنگرزی
colouring
[British]
فن رنگرزی
intinction
رنگرزی
colouration
فن رنگرزی
coloring
[American]
فن رنگرزی
dyeing vat
خم رنگرزی
coloration
[American]
فن رنگرزی
coloration
فن رنگرزی
dyeing
رنگرزی
dyeing machine
ماشین رنگرزی
stainer
ماده رنگرزی
dyeing bath
حمام رنگرزی
brushability
قابلیت رنگرزی
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
unevenness dyeing
رنگرزی نایکنواخت
jet dyeing machine
ماشین رنگرزی جت
unevenness dyeing
رنگرزی ناهمگون
solid-shade dyeing
رنگرزی یکنواخت
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
tinctorial
لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
caustic soda
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
Esparak
گیاه اسپرک
[که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
tin mordent
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
aniline
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
neurine
بافت پی
contexture
بافت
fiber
بافت
gold tisane
زر بافت
of a loose texture
شل بافت
knit goods
کش بافت
of a loose textture
شل بافت
loose texture
بافت شل
knitted
بافت
textures
بافت
context
بافت
contexts
بافت
tissues
بافت
texture
بافت
grain
بافت
tissue
بافت
xylem
بافت چوبی
flat weave
تخت بافت
cellular
بافت سلولی
vascular tissue
بافت هادی
texture of soil
بافت خاک
slit weave
بافت چاکدار
vascular tissue
بافت اوندی
texture
بافت تاروپود
welknit
خوش بافت
nerve tissue
بافت عصبی
interlocking
بافت با قلاب
necrosis
بافت مردگی
knotless
بافت تقلبی
stroma
بافت نمدی
phloem
بافت لیفی
web
بافت یا نسج
soil texture
بافت خاک
webs
بافت یا نسج
basket weave
بافت حصیری
close-knit
ریز بافت
woof
دست بافت
sennet
بافت حصیری
selvedge
گرد بافت
selvage
گرد بافت
woofs
دست بافت
chain stitch
بافت زنجیری
direction
سمت بافت
textures
بافت تاروپود
sclerenchyma
بافت زنبوری
plain weave
بافت ساده
knotless
بافت شل و آزاد
biopsy
بافت برداری
fiber
بافت لیف
fibre
بافت لیف
fibrosis
تصلب بافت ها
typical
<adj.>
بافت عادی
finespun
ریز بافت
typical
<adj.>
بافت معمولی
fibres
بافت لیف
hand knife
خوش بافت
hand knitted
دست بافت
weaving draft
نقشه بافت
basket-weave
بافت حصیری
cellular tissue
بافت زنبوری
weaves
ساختن بافت
sclerosis
تصلب بافت
weave
ساختن بافت
adipose tissue
بافت چربی
collenchyma
بافت کلانشیم
histogen
بافت ساز
histogenesis
بافت سازی
grossing
درشت بافت
grossest
درشت بافت
homespun
بافت خانگی
in vivo
بافت زنده
grosses
درشت بافت
plain weave
بافت حصیری
texture
ترکیب بافت
grosser
درشت بافت
slip
خطا در بافت
stroma
بافت بنیادی
style
سبک بافت
gross
درشت بافت
histology
بافت شناسی
knit goods
کالای کش بافت
grossed
درشت بافت
histoloysis
بافت خواری
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
woodiness
بافت چوبی وفوردرخت
balanced plain weave
بافت ساده یک رو یک زیر
fabric
سبک بافت اساس
regular weave
[plain]
بافت معمولی و ساده
fabrics
سبک بافت اساس
knotless
بافت بدون گره
contextual architecture
معماری بافت گرایی
blemish
[mistake]
عدم تقارن در بافت
warp
نخ تار
[در طول بافت]
tightly weave
بافت پرتراکم و سفت
wire netting
بافت توری سیمی
metal gauze
بافت توری فلزی
histology
علم بافت شناسی
histologist
متخصص بافت شناسی
plain weave
پارچه ساده بافت
histological
وابسته به بافت شناسی
reticulum
بافت همبند و مشبک
histologic
وابسته به بافت شناسی
fibrosis
افزایش بافت لیفی
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
sequestrum
قسمت بافت مرده
homemade
خانگی خانه بافت
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
mesophyll
بافت درونی برگ
myoma
غده بافت ماهیچه
lymphopoiesis
تشکیل بافت لنفی
lymphomatous
دارای بافت لنفی
lymphomatoid
دارای بافت لنفی
neuroglia
بافت حافظ عصب
homespun
بافت میهنی وطنی
of a coarse fibre
درشت بافت زمخت
phelloderm
بافت چوب پنبهای
suber
بافت چوب پنبهای
soil separates
اجزاء بافت خاک
gauze
نوعی بافت توری
epithelialize
بافت پوششی شدن
anterior commissure
بافت رابط قدامی
taffetized
دارای بافت تافته
commissure
بافت عصبی رابط
epithelize
بافت پوششی شدن
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
reticulum
بافت نگاهدارنده اعصاب
collenchyma
بافت لانه زنبوری
building steel lathing
بافت ساختمان فولادی
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
biopsy
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
flat weave
بافت ساده و بدون پرز
intervenium
بافت میان رگهای برگ
aceratosis
نارسی و نابالغی بافت شاخی
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
texture
دارای بافت ویژهای نمودن
adenoidal
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
tarlatan
پارچه نخی ساده بافت
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
parenchyma
مغز غده بافت اصلی
regatta
پارچه نخی سفت بافت
regattas
پارچه نخی سفت بافت
faille
نوعی پارچه ساده بافت
suberic
دارای بافت چوب پنبهای
scar tissue
بافت همبند جای زخم
match
قرینه سازی در طرح یا بافت
suberose
دارای بافت چوب پنبهای
textures
دارای بافت ویژهای نمودن
suberous
دارای بافت چوب پنبهای
anomalous weave
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
lymphoma
غده مرکب از بافت لنفاوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com