Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
delivery forecast
پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
Other Matches
microorganism
موجود ذره بینی
microorganisms
موجود ذره بینی
delivery forecast
پیش بینی وضع تولید
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
search
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
hazarding
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazarded
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazards
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazard
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
free enterprise
رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
maxwell
واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
ohms
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohm
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
weber
واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
poise
واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
thermie
واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
bell gear
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
defaulted
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
septum
حفرههای بینی پره بینی
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
EtherTalk
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
predicting interval
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
inesse
موجود
to the fore
موجود
in store
موجود
bound
موجود
going
موجود
available
موجود
on hand
موجود
life
موجود
lives
موجود
existent
موجود
handy
موجود
entities
موجود
handier
موجود
stocked
موجود
stock
موجود
entity
موجود
disposal
موجود
handiest
موجود
existing
موجود
extant
موجود
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
real
واقعی موجود
biotype
موجود همزیست
thing
لباس موجود
records available
اطلاعات موجود
spot goods
کالاهای موجود
present
موجود اماده
presenting
موجود اماده
presents
موجود اماده
available balance
مانده موجود
available goods
کالاهای موجود
existing circumstances
شرایط موجود
status quo
وضع موجود
ready money
پول موجود
presented
موجود اماده
effective strength
استعدادرزمی موجود
to have in stock
موجود داشتن
fleet in being
ناوگان موجود
gremlins
موجود وهمی
gremlin
موجود وهمی
to be there
موجود بودن
wight
موجود زنده
inexistent
غیر موجود
availability
موجود بودن
superman
موجود مافوق انسان
supermen
موجود مافوق انسان
hygroscopic moisture
رطوبت موجود در هوا
freed
موجود در دیسک یا حافظه
being
موجود زنده شخصیت
anaerobe
موجود غیر هوازی
frees
موجود در دیسک یا حافظه
freeing
موجود در دیسک یا حافظه
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
undertone
ته صدا موجود در زمینه
undertones
ته صدا موجود در زمینه
free
موجود در دیسک یا حافظه
all available
تمام توپخانه موجود
polyembryony
موجود چند جنینی
extant
نسخهء موجود و باقی
available supply rate
نواخت اماد موجود
clara
هدف موجود نیست
back order
اماد غیر موجود
virtual
موجود بالقوه تقدیری
nonentities
چیز غیر موجود
dermatome
قسمت خارجی یک موجود
biogenic
موجد موجود زنده
built in
موجود در داخل چیزی
on hand
وسایل موجود درانبار
stock accounting
حساب کالاهای موجود
organism
ترکیب موجود زنده
hemophile
موجود خون دوست
The root of exisiting differences.
ریشه اختلافات موجود
preexistent
ازلیت موجود از قبل
uric
موجود در ادرار پیشابی
organisms
ترکیب موجود زنده
nonentity
چیز غیر موجود
ubiquitous
همه جا حاضر موجود درهمه جا
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
banshees
موجود وهمی بشکل روح
hydrotaxis
واکنش موجود زنده نسبت به اب
banshee
موجود وهمی بشکل روح
humus
موار الی موجود در خاک
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
satyrs
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyr
موجود نیمه انسان ونیمه بز
avaiiability
موجود بودن بدرد خوردن
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
humidity
میزان بخار اب موجود درهوا
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
taxis
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
menu
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
solute
جسم حل شده موجود در محلول
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
symbiont
موجود زنده اجتمای یا همزی
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
menus
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
halobiont
موجود زیست کننده دراب شور
biont
واحد مستقل موجود زنده سلول
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
availability edit
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
addressability
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
preexist
ازلی بودن قبلا موجود شدن
armaments
جنگ افزار موجود روی وسیله
armament
جنگ افزار موجود روی وسیله
keratin
ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
abiogenesis
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
nucleon
پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
set up
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
intravenously
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
intravenous
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com