Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
Other Matches
afterthought
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
afterthoughts
فکر کاهل چاره اندیشی برای کاری پس از کردن ان
to make r. after something
چیزی را جستجو کردن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to grub about
جستجو کردن
[برای]
to grub
جستجو کردن
[برای]
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
head-hunting
<idiom>
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
haematogen
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
mud bath
گل مالی تن برای درمان
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
seeking
جستجو برای یافتن
seek
جستجو برای یافتن
seeks
جستجو برای یافتن
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
searches
جستجو برای یک موضوع داده
searchingly
جستجو برای یک موضوع داده
search
جستجو برای یک موضوع داده
searched
جستجو برای یک موضوع داده
matches
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
dichotomizing search
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
areas
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
make room for someone or something
<idiom>
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
to set measures to anything
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
impetrate
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to atone for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to save up for something
برای چیزی صرفه جویی کردن
to make amends for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to negotiate for something
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
spoon-feed
<idiom>
ساده کردن چیزی برای کسی
to make a r for something
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
within reach of gunshot
کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to save for something
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
seeks
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seek
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
pay through the nose
<idiom>
برای چیزی پول زیادی خرج کردن
represented
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
to e. with person on a thing
کسی را دوستانه برای چیزی سرزنش کردن
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
represents
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
put up to
<idiom>
وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
trapdoor
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoors
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
to always find something to gripe about
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
permutation
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
disjunctive search
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
to frisk
[a person]
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
To find a way out. To find a remedy.
چاره پیدا کردن
to seek a remedy for something
چاره جویی کردن
To seak a remedy.
چاره جویی کردن
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
to recount something to someone
[formal]
برای کسی چیزی را تعریف کردن
[یکایک گفتن]
[بازگفتن]
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
browser
برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است
helps
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
help
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
helped
مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
restrict
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
treat
درمان کردن
remedied
درمان کردن
treated
درمان کردن
remedy
درمان کردن
remedying
درمان کردن
treats
درمان کردن
remedies
درمان کردن
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
distributing
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
backward
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
ameliorates
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorated
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorating
اصلاح کردن چاره کردن
ameliorate
اصلاح کردن چاره کردن
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
scour
جستجو کردن
seeks
جستجو کردن
searched
جستجو کردن
ransack
جستجو کردن
to search
جستجو کردن
ransacks
جستجو کردن
seeds
جستجو کردن
to scratch about
جستجو کردن
to rummage
جستجو کردن
to search after
جستجو کردن
seed
جستجو کردن
searches
جستجو کردن
scours
جستجو کردن
track down
<idiom>
جستجو کردن
to browse through
جستجو کردن
to smell about
جستجو کردن
to feel after any thing
جستجو کردن
scoured
جستجو کردن
seek
جستجو کردن
hunt for
جستجو کردن
ransacking
جستجو کردن
hunt up
جستجو کردن
search
جستجو کردن
mouses
جستجو کردن
ransacked
جستجو کردن
to hunt up
جستجو کردن
searchingly
جستجو کردن
seeking
جستجو کردن
seach
جستجو کردن
hunt after
جستجو کردن
snook
جستجو کردن
surveillance
جستجو کردن
mouse
جستجو کردن
to sift through something
با زیر و رو جستجو کردن
go through
<idiom>
جستجو وکنکاش کردن
to hunt out
جستجو کردن ویافتن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
to search
گشتن
[جستجو کردن]
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
grubbed
زمین کندن جستجو کردن
grubs
زمین کندن جستجو کردن
grub
زمین کندن جستجو کردن
inspects
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to dig up
با به هم زدن
[جستجو کردن]
از خاک در آوردن
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
to portray somebody
[something]
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
to grieve over anything
برای چیزی
lay hands upon something
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to see something as something
[ to construe something to be something]
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to regard something as something
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
combing
شانه کردن جستجو کردن
hunt
صید کردن جستجو کردن در
hunted
صید کردن جستجو کردن در
combed
شانه کردن جستجو کردن
fishes
جستجو کردن طلب کردن
hunts
صید کردن جستجو کردن در
hunting
شکار کردن جستجو کردن
fished
جستجو کردن طلب کردن
attempting
تقلا کردن جستجو کردن
comb
شانه کردن جستجو کردن
attempts
تقلا کردن جستجو کردن
attempted
تقلا کردن جستجو کردن
fish
جستجو کردن طلب کردن
to look up
نگاه کردن جستجو کردن
attempt
تقلا کردن جستجو کردن
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
touches
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
inclinable to something
مساعد برای چیزی
requests
تقاضا برای چیزی
requested
تقاضا برای چیزی
to grumble at any thing
برای چیزی غرغرکردن
look to
<idiom>
آمادگی برای چیزی
request
تقاضا برای چیزی
requesting
تقاضا برای چیزی
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com