English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
hack knife چاقوی مخصوص برش کامل
Other Matches
trench knitfe چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
fullest تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
pigsticker چاقوی بزرگ
drawknife چاقوی دو دسته
pocket knife چاقوی جیبی
dissecting knife چاقوی تشریح
flick-knife چاقوی ضامندار
pocketknife چاقوی جیبی
pocket knives چاقوی جیبی
moon knife چاقوی هلالی
three bladed knife چاقوی سه تیغه
the knife چاقوی جراحی
circular cutter head چاقوی گرد
spuds چاقوی کوتاه
flick-knives چاقوی ضامندار
case knife چاقوی بزرگ
spud چاقوی کوتاه
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
jack-knife چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed چاقوی بزرگ جیبی
penknife چاقوی کوچک جیبی
jackknife چاقوی بزرگ جیبی
keratome چاقوی قرینه شکافی
keratotome چاقوی قرنیه شکافی
case knife چاقوی جلد دار
moon knife چاقوی پوست تراشی
catling چاقوی تشریح یاجراحی
sheath knives چاقوی غلاف دار
penknives چاقوی کوچک جیبی
sheath knife چاقوی غلاف دار
jack-knifing چاقوی بزرگ جیبی
scalpel چاقوی کوچک جراحی
switchblade knife چاقوی ضامن دار
jack-knifes چاقوی بزرگ جیبی
scalpel چاقوی کالبد شکافی
pruning knife چاقوی شاخه زنی
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
drawshave چاقوی دوسردسته دار
bistoury چاقوی کوچک جراحی
drawingknife چاقوی دوسردسته دار
scalpels چاقوی کالبد شکافی
jack-knives چاقوی بزرگ جیبی
clasp knife چاقوی ضامن دار
scalpels چاقوی کوچک جراحی
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
bolo چاقوی بلند یک لبه قداره
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
cultrate بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated بشکل چاقوی شاخه زنی
carving knives چاقوی حکاکی یا گوشت بری
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
semibreves نت کامل
absolute کامل
absolutes کامل
exacts کامل
plenary کامل
plenaries کامل
totaling کامل
unabridged کامل
searching کامل
large کامل
larger کامل
largest کامل
main کامل
unqualified کامل
exact کامل
exacted کامل
full fledged کامل
total کامل
perfecting کامل
full کامل
perfected کامل
in a entireness of state کامل
perfect کامل
semibreve نت کامل
unmitigated کامل
entire کامل
of ripe years کامل
full-fledged کامل
totaled کامل
totalled کامل
totals کامل
all-out کامل
self-contained کامل
wall-to-wall کامل
fullest کامل
perfects کامل
completing کامل
completed کامل
stark کامل
starker کامل
starkest کامل
starkly کامل
saturation کامل
complete کامل
empennage دم کامل
totalling کامل
completes کامل
echaustive کامل
total function تابع کامل
total porosity تخلخل کامل
total system سیستم کامل
mature system سیستم کامل
pappus حقه کامل گل
out-and-out کامل سرتاسر
out and out کامل سرتاسر
total score نمره کامل
overall safety ایمنی کامل
orbicular مدور کامل
period جمله کامل
matures کامل شدن
periods جمله کامل
through rate نرخ کامل
matures کامل کردن
mature کامل شدن
conversance اشنایی کامل
total charge بارگذاری کامل
thoro کامل تمام
totalize کامل کردن
elaborately بطور کامل
conversancy اگاهی کامل
blackbody تابشگر کامل
willie waught یک جرعه کامل
dismounted defilade اختفاء کامل
changeover دگرگونی کامل
changeovers دگرگونی کامل
integers عدد کامل
U-turn دور کامل
ideal radiator تابشگر کامل
utmost good faith با صداقت کامل
hohlraum تابشگر کامل
fuller کامل تر تمام تر
low tide or water جزر کامل
conversancy اشنایی کامل
integer عدد کامل
conversance اگاهی کامل
uberrima fides صراحت کامل
uncomplimentary غیر کامل
unperfect غیر کامل
U-turns دور کامل
complete substitution جانشین کامل
plenarily بطور کامل
complete inventory موجودی کامل
panoply سلاح کامل
panoply زره کامل
complete graph گراف کامل
complete ditch گودبرداری کامل
complete ditch گود کامل
the fullness of time زمان کامل
complementary color رنگ کامل
completely specified با تعیین کامل
completeness check تطبیق کامل
detail شرح کامل
detailing شرح کامل
revolution یک دوره کامل
revolutions یک دوره کامل
pure competition رقابت کامل
prompt radiation تشعشع کامل
intact سالم کامل
complete sound فشنگ کامل
round کامل کردن
roundest کامل کردن
prepotency قدرت کامل
prepotence قدرت کامل
partial نیمه کامل
accomplished کامل شده
comprehensive insurance بیمه کامل
star program برنامه کامل
strict profile نیمرخ کامل
perfect monopoly انحصار کامل
perfect market بازار کامل
perfect liquid نقدینه کامل
perfect information اطلاعات کامل
perfect gas گاز کامل
perfect fluid سیال کامل
perfect competition رقابت کامل
payment in full پرداخت کامل
partitura قطعه کامل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com