Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English
Persian
scalpel
چاقوی کالبد شکافی
scalpels
چاقوی کالبد شکافی
Other Matches
keratotome
چاقوی قرنیه شکافی
keratome
چاقوی قرینه شکافی
autopsies
کالبد شکافی
dissection
کالبد شکافی
autopsy
کالبد شکافی
trifid
سه شکافی
micrology
مو شکافی
butt seam weld
جوشکاری شکافی
enterotomy
روده شکافی
forging crack
اهنگری شکافی
ovariotomy
تخمدان شکافی
butt welding
جوشکاری شکافی
quadrifid
چهار شکافی
zootomy
جانور شکافی
vulval
دارای شکافی شبیه فرج
vulvate
دارای شکافی شبیه فرج
vulvar
دارای شکافی شبیه فرج
flick-knife
چاقوی ضامندار
case knife
چاقوی بزرگ
dissecting knife
چاقوی تشریح
pocketknife
چاقوی جیبی
circular cutter head
چاقوی گرد
pocket knives
چاقوی جیبی
drawknife
چاقوی دو دسته
pocket knife
چاقوی جیبی
pigsticker
چاقوی بزرگ
moon knife
چاقوی هلالی
the knife
چاقوی جراحی
flick-knives
چاقوی ضامندار
three bladed knife
چاقوی سه تیغه
spud
چاقوی کوتاه
spuds
چاقوی کوتاه
To spilt hair . To make a fine distinction .
مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
grapefruit knife
چاقوی گریپ فروت
catling
چاقوی تشریح یاجراحی
pruning knife
چاقوی شاخه زنی
moon knife
چاقوی پوست تراشی
case knife
چاقوی جلد دار
jackknife
چاقوی بزرگ جیبی
drawshave
چاقوی دوسردسته دار
drawingknife
چاقوی دوسردسته دار
switchblade knife
چاقوی ضامن دار
clasp knife
چاقوی ضامن دار
bistoury
چاقوی کوچک جراحی
penknives
چاقوی کوچک جیبی
scalpels
چاقوی کوچک جراحی
scalpel
چاقوی کوچک جراحی
jack-knifes
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knife
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing
چاقوی بزرگ جیبی
jack-knives
چاقوی بزرگ جیبی
sheath knife
چاقوی غلاف دار
sheath knives
چاقوی غلاف دار
penknife
چاقوی کوچک جیبی
hacks
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacked
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hack
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
balacava
پوشش ضد اتش سر و گردن با شکافی جلو صورت
carving knives
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knife
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
bolo
چاقوی بلند یک لبه قداره
hack knife
چاقوی مخصوص برش کامل
cultrate
بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated
بشکل چاقوی شاخه زنی
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
trench knitfe
چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
mould
کالبد
molds
کالبد
skelton
کالبد
skeleton
کالبد
skeletons
کالبد
shelling
کالبد
framework
کالبد
fabrics
کالبد
fabric
کالبد
moulds
کالبد
moulded
کالبد
molded
کالبد
frame
کالبد
compages
کالبد
shell
کالبد
mold
کالبد
shells
کالبد
frameworks
کالبد
matrix or matrices
کالبد
solid
بدن
[کالبد]
bodies
بدن ها
[کالبد]
corpus
بدن
[کالبد]
bod
[slang]
[short for body]
بدن
[کالبد]
corpora
بدن
[کالبد]
corpora
بدن ها
[کالبد]
body
بدن
[کالبد]
torso
بدن
[کالبد]
solid figure
بدن
[کالبد]
corpuses
بدن کالبد
dissection
کالبد گشایی
chassis
اسکلت کالبد
corpus
بدن کالبد
teleplasm
کالبد مثالی
necroscopy
کالبد گشایی
somatology
کالبد شناسی
anatomist
کالبد شناس
neuroanatomy
کالبد شناسی اعصاب
anatomize
کالبد شناسی کردن
malpighian
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
auditory canal
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
acoustic meatus
[Meatus acusticus]
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
auditory passage
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
earwax
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
earwax
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
adenoid
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
nasopharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
palmatifid
دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
vivisectional
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection
زنده شکافی تشریح جانور زنده
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com