Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
Other Matches
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
full beam spread
باند کامل روشن کننده
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
orbit point
نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
free lance
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
speed regulator
تنظیم کننده سرعت
speed governor
تنظیم کننده سرعت
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
interband transition
انتقال باند- باند
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
overrun
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrunning
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overruns
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
bulk
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
band width
باند
bands
باند
band
باند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
runways
باند پرواز
run way
باند فرود
band
باند بانداژ
landing strips
باند فرود
landing strip
باند فرود
runway
باند پرواز
bandwidth
پهنای باند
baseband
باند پایه
band width
پهنای باند
runways
باند فرودگاه
airstrips
باند فرودگاه
airstrip
باند فرودگاه
guard band
باند نگهبان
air strip
باند فرودگاه
Gate
ورودی به باند
strip
باند فرود
hachi maki
باند دور سر
runway
باند فرودگاه
Citizens' Band
باند خصوصی
p band
باند فرکانس
intermediate band
باند میانی
x band
باند- ایکس
energy band
باند انرژی
error band
باند خطا
side band
باند کناری
side band
ساید باند
strapping
باند پیچی
wave band
باند موج
frequency band
باند فرکانس
photographic strip
باند عکاسی
frequency band
باند بسامد
wideband
پهنای باند
waveband
باند موج
interband
باند میانی
approach route
مسیرفرود به باند
bands
باند بانداژ
k band
باند فرکانس
j band
باند فرکانس
Citizens' Band
باند شهروندان
broad band
پهن باند
broad band
باند پهن
broadband
پهن باند
approach line
خط تقرب به باند
wavebands
باند موج
x band
باند فرکانس
wideband channel
کانال پهن باند
wideband channel
مجرای پهن باند
approach end
ابتدای باند فرود
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
aperiodic antenna
انتن با باند گسترده
band switch
کلید تغییر باند
image band
باند فرکانس تصویر
approach route
مسیر تقرب به باند
landing mat
باند فرود اضطراری
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
broadband antenna
انتن با باند گسترده
long wave band
باند موج بلند
air strip
باند فرود یاپرواز
mine strip
باند مین گذاری
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
launching pad
باند پرتاب موشک
broadband channel
کانال پهن باند
broadband channel
مجرای پهنای باند
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
launching pads
باند پرتاب موشک
narrowband
پهنای باند باریک
bleeding
باند تداخل امواج
broadband exchange
تعویض پهن باند
frequency band width
پهنای باند فرکانس
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
overshooting
فرودسایشی هواپیما روی باند
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
overshoot
فرودسایشی هواپیما روی باند
impluse bandwith
پهنای باند ضربه جریان
approach time
زمان نزدیک شدن به باند
interband recombination
ترکیب مجدد باند میانی
band change switch
کلید تغییر باند فرکانس
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
overshoots
فرودسایشی هواپیما روی باند
roll out
دویدن هواپیما روی باند
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
taxied
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
حرکت هواپیماها روی باند فرود
strip alert
اماده باش روی باند فرود
heliports
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
heliport
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
gantlope
باند برای دست دعوت به مارزه
turn off guidance
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
gantelope
باند برای دست دعوت به مبارزه
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
strap
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
straps
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strip
نوار مین گذاری باند فرود موقتی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aggregate
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
baseband
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
aldis lmap
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
baseband
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com