Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (3 milliseconds)
English	Persian
hot plate	چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plate	چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plates	چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
Other Matches
gas flame	چراغ گازی
gas light	چراغ گازی
gas lights	چراغ گازی
bunsen gas burner	چراغ گازی ازمایشگاه
heater	چراغ خوراک پزی
cooker	چراغ خوراک پزی
cookers	چراغ خوراک پزی
Primus	چراغ خوراک پزی
Primuses	چراغ خوراک پزی
heaters	چراغ خوراک پزی
vacuums	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum	جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
power traverse	مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
gas filled	گازی
gaseous	گازی
pneumatic	گازی
hydropneumatic	گازی روغنی
gas filled capacitor	خازن گازی
gas engine	موتور گازی
gas filled lamp	لامپ گازی
gas lamp o. light	لامپ گازی
gas equilibrium	تعادل گازی
gas lamps	لامپ گازی
gas filled rectifier	یکسوکننده گازی
gas welding	جوشکاری گازی
gas laser	لیزر گازی
gas impregnated cable	کابل گازی
gaseous electronics	الکترونیک گازی
gas hearth	اتشدان گازی
gasiform	گازی شکل
thypatron	لامپ گازی
gasometry	تجزیه گازی
gas hearth	کوره گازی
gas furnace	کوره گازی
gas fuel	سوخت گازی
gas flame	لامپ گازی
gas ligther	فندک گازی
gas filled relay	رله گازی
gas tube	لامپ گازی
gas cable	کابل گازی
nebulosity	حالت گازی
gas filled photocell	فتوسل گازی
gas cut	برش گازی
gas compound	ترکیب گازی
gas bearing	یاتاقان گازی
gas chromatography	کروماتوگرافی گازی
gas bomb	بمب گازی
gas burner	مشعل گازی
internal combustion turbine	توربین گازی
gas alarm	اژیر گازی
moped	موتور گازی
fuel gas	سوخت گازی
gas detector	اشکارساز گازی
gas phase	حالت گازی
gas phase	فاز گازی
air furnace	کوره یا بوته گازی
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
three shaft	توربین گازی با سه شفت
gas light	نور یا روشنایی گازی
throttle hand lever	اهرم دستی گازی
regenerative gas firing	سوخت گازی رژنراتیو
throttle twist grip	دستگیره موتور گازی
plasma display panel	صفحه نمایش گازی
gas film	لایه یا قشر گازی
gas lights	نور یا روشنایی گازی
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
gas engine blower	دمنده موتور گازی
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
hydropneumatic	دستگاه گازی روغنی
gas degeneration	فساد تدریجی گازی
regenerative gas furnace	کوره گازی رژنراتیو
gas cutting	برشکاری گازی [مهندسی]
gas coal	ذغال سنگ گازی
gas filled valve	لامپ الکترونی گازی
gas burner	اجاق گازسوز کوره گازی
gas plasma display	صفحه نمایش پلاسمای گازی
propane	پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
gas case hardening	سخت گردانی پوسته گازی
bunging	بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs	بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged	بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung	بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
gas cycle reactor	راکتور با مدار گردش گازی مسدود
high frequency gas discharge breakdown	شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
variable stator	توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
intakes	مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake	مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
ozone	نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle	محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
coma	پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas	پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
igneous magma	مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
chows	خوراک
chow	خوراک
meats	خوراک
electricians mate	برقی
meat	خوراک
keep	خوراک
tucker	خوراک
electrical	برقی
feeds	خوراک
keeps	خوراک
foods	خوراک
oligotrophic	کم خوراک
viands	خوراک
tack	خوراک
tacked	خوراک
tacking	خوراک
tacks	خوراک
powering	برقی
galvanic	برقی
powers	برقی
intake	خوراک
intakes	خوراک
before you know it	برقی
butterpump	غم خوراک
victuals	خوراک
powered	برقی
repast	خوراک
electric	برقی
nutriments	خوراک
nutrition	خوراک
nourishment	خوراک
fare	خوراک
fared	خوراک
messes	:یک خوراک
mess	:یک خوراک
faring	خوراک
power	برقی
fares	خوراک
passage money	خوراک
nutriment	خوراک
at mess	سر خوراک
pabulum	خوراک
messmate	هم خوراک
feed	خوراک
food	خوراک
repasts	خوراک
hot-plates	اجاق برقی
hot-plate	اجاق برقی
power broom	جاروی برقی
electroreceptive device	وسیله برقی
electrotherapeutics	درمان برقی
nourish	خوراک دادن
nourished	خوراک دادن
nourishes	خوراک دادن
electrothermal printer	چاپگرحرارتی برقی
eating	خورد و خوراک
electric arch	قوس برقی
receiving apparatus	وسیله برقی
vacuum cleaners	جاروی برقی
electrotype	قالب برقی
electrotype	چاپ برقی
eating	خوش خوراک
slipslop	خوراک ابکی
electric candle	شمع برقی
hot plate	اجاق برقی
electric amalgam	ملغمه برقی
dual magneto	مگنت دو برقی
single ignition	احتراق تک برقی
hot seat	صندلی برقی
electropathy	معالجه برقی
electric shocks	ضربه برقی
electromagnet	اهنربای برقی
electrometallurgy	متالورژی برقی
electromotor	موتور برقی
dual ignition	احتراق دو برقی
feeder	خوراک دهنده
electric , drill	مته برقی
sitophobia	خوراک هراسی
electric shock	ضربه برقی
patent leather	چرم برقی
refrigerators	یخچال برقی
refrigerator	یخچال برقی
eating house	خوراک پزخانه
cannon fodder	خوراک توپ
queasiness	سنگینی خوراک
feeders	خوراک دهنده
electric brake	ترمز برقی
electric train	ترن برقی
electrical energy	انرژی برقی
electric thermometer	دماسنج برقی
trolleybus	اتوبوس برقی
trolly	واگن برقی
autotroph	خوراک ساز
electric heater	بخاری برقی
thermistor	رزیستور برقی
thermoelectric	دما برقی
electric furnace	بوته برقی
before you can say knife	برقی ناگهان
to d. up	خوراک گذاردن
insect	کرم خوراک
insects	کرم خوراک
at meat	سر خوراک یا غذا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com