English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
mapes چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
Other Matches
pat lowe جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
mazurka پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
looped چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loops چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
total reflux head سر تقطیر برگشت کامل
full چرخش با پشتک کامل
fullest چرخش با پشتک کامل
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
doubled دوبار چرخش کامل ژیمناست
double دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up دوبار چرخش کامل ژیمناست
the r. of all things برگشت همه چیزبحال کامل خودردر روزمعاد
pirouette چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
pirouettes چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
three sisty چرخش کامل 063 درجه بدن موج سوار
stalder circle چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
lay back spin چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
new deal <idiom> تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
dispersoid پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
axel پرش روی یک پا و برگشت روی پای دیگر
axel paulsen پرش روی یک پا و برگشت روی پای دیگر
mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
notification message پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
rolled چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
salchow پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
swing roll چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
euler پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
crossrole چرخش نیمدایره روی یک پا وچرخش نیمدایره روی پای دیگر
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
single action یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
returning برگشت
regression برگشت
recovery برگشت
returns برگشت
recoveries برگشت
recoils برگشت
recoiling برگشت
drawbacks برگشت
returned برگشت
relapsing برگشت
drawback برگشت
turnabouts برگشت
tergiversation برگشت
upturn برگشت
relapsed برگشت
relapse برگشت
capsizal برگشت
turnabout برگشت
relapses برگشت
return برگشت
veer برگشت
reverted برگشت
revert برگشت
regurgitation برگشت
reoccur برگشت
turnaround برگشت
reversal برگشت
turnarounds برگشت
turnrounds برگشت
d.c. reinsertion برگشت سی دی
d.c. restoration برگشت دی سی
reversals برگشت
retrogression برگشت
return line خط برگشت
back water برگشت اب
retrocedence برگشت
retrocession برگشت
veers برگشت
regression line خط برگشت
right of reversion برگشت
recurrenge برگشت
veered برگشت
recrvdescence برگشت
recrudescence برگشت
reverts برگشت
recoil برگشت
recoiled برگشت
reverting برگشت
reflux برگشت
refluence برگشت
turnover برگشت
re- برگشت دادن
re برگشت دادن
nonlinear regression برگشت غیرخطی
return flight پرواز برگشت
turnaround time زمان برگشت
armstand dive بالانس برگشت
flashbacks برگشت شعله
back water curve منحنی برگشت اب
turn برگشت شناگر
backward reaction واکنش برگشت
linear regression برگشت خطی
payback period دوره برگشت
short return برگشت کوتاه
regressive برگشت کننده
irriversible برگشت ناپذیر
irrevocability برگشت ناپذیری
irreversibility برگشت ناپذیری
retrogressive برگشت کننده
reflectors برگشت دهنده
reflector برگشت دهنده
irremeable برگشت نا پذیر
turning points نقطه برگشت
turning point نقطه برگشت
backspace برگشت به عقب
flashback برگشت شعله
turns برگشت شناگر
return flow جریان برگشت
reverses of fortune برگشت روزگار
regression equation معادله برگشت
regression coefficient ضریب برگشت
regression analysis تحلیل برگشت
reversibility برگشت پذیری
return perion زمان برگشت
recurrence interval زمان برگشت
reapparition برگشت عود
irrevocable غیرقابل برگشت
rebounds ضربه برگشت
rebounding ضربه برگشت
rebounded ضربه برگشت
retrocessive برگشت کننده
retrograde برگشت دهنده
return current جریان برگشت
return wire سیم برگشت
return conductor سیم برگشت
return cargo محموله برگشت
return pipe لوله برگشت
repercussion انعکاس برگشت
returnable قابل برگشت
retrocedent برگشت کننده
backs درعقب برگشت
back درعقب برگشت
downward travel ضربه برگشت
rematch مسابقه برگشت
flyback pulse پالس برگشت
rebound ضربه برگشت
turn around time زمان برگشت
irreversible برگشت ناپذیر
track return مدار برگشت
turnaround form شکل برگشت
irrevocably بطور بی برگشت
reversible برگشت پذیر
regression time زمان برگشت
reverberation برگشت امواج
turnaround documents مستندات برگشت
grid return سیم برگشت
turnaround documents اسناد برگشت
ground return برگشت زمینی
revocable قابل برگشت
reverberations برگشت امواج
retrogresses پس رفتن برگشت
image reversal برگشت تصویر
retrogressing پس رفتن برگشت
retrogressed پس رفتن برگشت
retrogress پس رفتن برگشت
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
revocable credit اعتبار قابل برگشت
regress پس رفت کردن برگشت
lapses برگشت انحراف موقت
nonreimbursable غیر قابل برگشت
backstroke برگشت عقب زنی
cycle time زمان رفت و برگشت
reverberation برگشت دادن امواج
back stroke ضربه برگشت پیستون
lapse برگشت انحراف موقت
lapsing برگشت انحراف موقت
reverberations برگشت دادن امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com