English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
roller clock چشمی بسته قرقره دار
Other Matches
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
rivaling هم چشمی
rivaled هم چشمی
rival هم چشمی
rivalship هم چشمی
becket چشمی
rivalling هم چشمی
competition هم چشمی
ophtalmic چشمی
eyepiece چشمی
eyepieces چشمی
eying چشمی
eyes چشمی
monocular یک چشمی
ocular چشمی
uniocular یک چشمی
rivals هم چشمی
competitions هم چشمی
eyeing چشمی
rivalled هم چشمی
emulation هم چشمی
eye چشمی
eye چشمی طناب
emolously از روی هم چشمی
sight check مقابله چشمی
eying چشمی طناب
vier هم چشمی کننده
emulated هم چشمی کردن با
monocular deprivation محرومیت یک چشمی
monocular vision بینایی یک چشمی
emulate هم چشمی کردن با
eyepieces عدسی چشمی
half-glasses عینک یک چشمی
metascope دوربین تک چشمی
optic چشمی بصری
emulating هم چشمی کردن با
vied هم چشمی کردن
vies هم چشمی کردن
emulates هم چشمی کردن با
vie هم چشمی کردن
thimbles چشمی فلزی
soft eye چشمی ساده
eyes چشمی طناب
bullring چشمی سینه
bullrings چشمی سینه
monocle عینک یک چشمی
monocles عینک یک چشمی
eyepiece عدسی چشمی
emulous هم چشمی کننده
penuriousness تنگ چشمی
binocular deprivation محرومیت دو چشمی
rivalled هم چشمی کننده
rivaling هم چشمی کننده
bollard eye چشمی موت
three eyed union plate صفحه سه چشمی
ocular lens عدسی چشمی
eyes of the ship چشمی ناو
rivaled هم چشمی کننده
emulative هم چشمی کننده
thoroughfoot اتصال چشمی
flemish eye چشمی بافته
rivalling هم چشمی کننده
hawse pipe چشمی لنگر
all eyes چهار چشمی
eye splice پیوند چشمی
bridle بند چشمی
rival هم چشمی کننده
bridled بند چشمی
bridles بند چشمی
bridling بند چشمی
thimble چشمی فلزی
rivals هم چشمی کننده
emulously ازروی هم چشمی
entoptic درون چشمی
eyeing چشمی طناب
thimble eye چشمی فلزی
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
keep up with the Joneses <idiom> چشم وهم چشمی
eyes in the back of one's head <idiom> چهار چشمی پاییدن
eye bolt مهره چشمی دار
swivels چشمی خود گرد
swivel چشمی خود گرد
ophthalmic چشمی وابسته به چشم
runner طناب چشمی دار
union plate صفحه چند چشمی
parsimoniously بزفتی باتنگ چشمی
competition هم چشمی سبقت جویی
reduced eye چشمی باریک شده
binocular disparity ناهمخوانی دید دو چشمی
running bow line چشمی زدن به طناب
british antilewisite نوعی پماد چشمی
bull nose چشمی سینه ناو
foul house چشمی گرفته لنگر
runners طناب چشمی دار
chock چشمی فلزی روی پل
eyeplate صفحه چشمی دار
eyebolt پیچ چشمی دار
swivelled چشمی خود گرد
suborbital زیر کاسه چشمی
binocular fusion در هم امیزی دید دو چشمی
loup ذره بین چشمی
outrival در هم چشمی پیش افتادن از
competitions هم چشمی سبقت جویی
peeps نگاه زیر چشمی
peeped نگاه زیر چشمی
peep نگاه زیر چشمی
peeping نگاه زیر چشمی
optical نشانه روی بصری چشمی
slinking نظر چشمی نگاه دزدکی
slinks نظر چشمی نگاه دزدکی
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
slink نظر چشمی نگاه دزدکی
dip the eye وصل کردن چشمی طنابهابهم
reels قرقره
reel قرقره
reeling قرقره
wharve قرقره
blocks قرقره
hanks قرقره
pully قرقره
block قرقره
blocked قرقره
reeled قرقره
hasp قرقره
grouses با قرقره
spools قرقره
grousing با قرقره
bobbin قرقره
pulley قرقره
pulleys قرقره
bobbins قرقره
groused با قرقره
grouse با قرقره
hasps قرقره
hank قرقره
chain block قرقره
spool قرقره
To be all eyes. To watch like a hawk. چهار چشمی پاییدن ( مراقب بودن )
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
To try to keep up with the joneses. چشم وهم چشمی کردن ( رقابت )
idler pulley قرقره زنجیر
chain pulley قرقره زنجیر
reels قرقره ماهیگیری
cord pulley قرقره و طناب
unreel از قرقره بازکردن
reeling قرقره ماهیگیری
reeling قرقره سیم
tape spool قرقره نوار
fiddle blocks قرقره پلهای
ruhmkorff coil قرقره رومکورف
grooved drum قرقره شیاردار
gorcock با قرقره قرمز
fiddle blocks قرقره مضاعف
common block قرقره چوبی
swivel block قرقره گردان
common block قرقره عادی
idle pulley قرقره راهنما
pulley face تاج قرقره
gantline طناب قرقره
tackle قرقره و طناب
tackling قرقره و طناب
tackling قرقره قلاب
burton طناب و قرقره
blocked جعبه قرقره
block جعبه قرقره
snatch block قرقره پران
block and tackle طناب و قرقره
reels قرقره سیم
tackle قرقره قلاب
jigger طناب قرقره
spool قرقره سیم
tackled قرقره قلاب
fall طناب قرقره
block and tackle قرقره و زنجیر
blocks جعبه قرقره
spools قرقره سیم
rollers قرقره نورد
reeled قرقره سیم
pully block قرقره مرکب
roller قرقره نورد
inductorium قرقره القا
reel قرقره ماهیگیری
reel قرقره سیم
tackles قرقره قلاب
tackles قرقره و طناب
tackled قرقره و طناب
driving pulley قرقره محرکه
reeled قرقره ماهیگیری
sheave شیار قرقره تاکل
tackling قلاب قرقره جرثقیل
clump block قرقره دهان گشاد
single whip قرقره قلاب تک قرقرهای
tackled قلاب قرقره جرثقیل
tackles قلاب قرقره جرثقیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com