Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
distorted tetrahedron
چهار وجهی واپیچیده
Other Matches
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedral
چهار وجهی
tetrahedron
چهار وجهی
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
distorting
واپیچیده
distorted
واپیچیده
distorted peak
پیک واپیچیده
distorted lattice
شبکه واپیچیده
distorted crystal
بلور واپیچیده
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
hesahedral
شش وجهی
biform
دو وجهی
planar
دو وجهی
trihedral
سه وجهی
hexahedron
شش وجهی
trimorphous
سه وجهی
triangular conflict
تعارض سه وجهی
octahedral
هشت وجهی
hexagram
ستاره شش وجهی
facial isomer
ایزومر وجهی
trisoctahedron
بلور42 وجهی
dodecahedron
دوازده وجهی
polyhedral
چند وجهی
facial isomer
همپار وجهی
trimorph
سه شکلی سه وجهی
holohedron
تمام وجهی
icosahedron
بیست وجهی
icosahedron
بلوربیست وجهی
octahedron
هشت وجهی
pentagonal
پنج وجهی
octagons
هشت وجهی
octagon
هشت وجهی
dehedral angle
زاویه دو وجهی
monocapped octahedron
هشت وجهی تک کلاهکی
trisoctahedron
کثیر الاضلاع 42 وجهی
pentahedron
شکل پنج وجهی
polyhedron
جسم چند وجهی
hemihedral
بشکل نصفه وجهی
octahedral holes
حفرههای هشت وجهی
pentagonal
جسم پنج وجهی
closo packed hexagonal space lattice
شبکه فضایی شش وجهی
unitas multiplex
واحد چند وجهی
end centered unit cell
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
pentahedron
جسم جامد پنج وجهی
polyhedron
جسم چند وجهی کثیرالوجوه
plastomer
اجسام چند وجهی سخت وجامد
mmpi
شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
rhomb
منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
wharfage
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
conjunctive mood
وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
burse
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
Medici Mamluk rug
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
quadrupeds
چهار پا
quatre
چهار
quadruples
چهار لا
four
چهار
quartile
چهار یک
quadrilaterals
چهار بر
quadruped
چهار پا
quadruple
چهار لا
tetragon
چهار بر
tetrad
چهار
quadrate
چهار یک
quadrupling
چهار لا
quadrupled
چهار لا
quadrilateral
چهار بر
quarter
چهار یک
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
polyhedric
چند وجهی چند سطحی
long legged
چهار پایه
four
عدد چهار
footstool
چهار پایه
tetrad
چهار عنصری
tetradactylous
چهار پنجهای
all fours
چهار دست و پا
backfour
چهار مدافع
tertramerous
چهار جزئی
tetragon
چهار ضلعی
tetragon
چهار گوشه
square dome
چهار طاقی
qyaternary
چهار تایی
quadrant
چهار یک دایره
quadraple
چهار برابر
quadrate
چهار گوش
quadrivalent
چهار ارزشی
quadric
چهار تایی
tetrasyllabic
چهار هجائی
quadrisyllabic
چهار هجائی
four cycle
چهار چرخه
four dimensional
چهار بعدی
four o'clock
ساعت چهار
quadrant
چهار گوش
quadrangular
چهار گوشه
foursquare
چهار ضلعی
quatrefoil
گل چهار گلبرگی
cross legged
چهار زانو
four way
چهار لولهای
point four
اصل چهار
four way
چهار راه
double breasted
کت چهار دکمه
four pole
چهار قطبی
quadrivalent
چهار بنیانی
quadrifid
چهار شکافی
squares
چهار گوش
squaring
چهار گوش
twice is
دو دو تا چهار تا میشود
gallop
چهار نعل
galloped
چهار نعل
gallops
چهار نعل
quadruple
چهار گانه
quadruple
چهار تایی
quadrupled
چهار گانه
quadrupled
چهار تایی
quadruples
چهار گانه
quadruples
چهار تایی
quadrupling
چهار گانه
quadrupling
چهار تایی
the four seasons
چهار فصل
quadripartite
چهار جزئی
squared
چهار گوش
Wednesdays
چهار شنبه
Wednesday
چهار شنبه
intersection
چهار راه
intersections
چهار راه
all eyes
چهار چشمی
creep
چهار دست و پا
close
چهار گوشه
quad
چهار قلو
quad
چهار گوش
quads
چهار قلو
quads
چهار گوش
quadruplet
چهار گانه
quadruplets
چهار گانه
the cardinal humours
چهار ابگونه
footstools
چهار پایه
tetrastich
چهار بیتی
tetrasporic
چهار هاگی
tetrapod
پروانه چهار پا
quadrilateral
چهار ضلعی
tetraphyllous
چهار برگه
tetrahedral
چهار ضلعی
tetrameter
چهار وزنی
tetrasporous
چهار هاگی
square
چهار گوش
tetramerous
چهار جزیی
tetrastichous
چهار جزیی
quadrilaterals
چهار ضلعی
tetravalent
چهار بنیانی
quadrilateral
چهار جانبه
quadrilaterals
چهار جانبه
tetravalent
چهار فرفیتی
tetratomic
چهار اتمی
phantomed cable
کابل چهار سیمی
quadded cable
کابل چهار سیمی
phantom circuit
مدار چهار سیمی
cross-vault
طاق چهار بخش
gridiron
شبکه چهار خانه
mansard
شیروانی چهار ترک
magnetic quadrupole
چهار قطبی مغناطیسی
cloister-vault
طاق چهار ترک
curb-roof
شیروانی چهار تکه
Egyptian triangle
[سه، چهار یا پنج گوش]
tetragonal distortion
واپیچش چهار گوشهای
quadruple address
با نشانی چهار کانه
tetragonal system
دستگاه چهار گوشهای
quaternion
بخش چهارگانه چهار
mooring swivel
مدور چهار راه
Italian roof
بام چهار طرفه
stool
کرسی
[سه یا چهار پایه]
estipite
ستون چهار گوش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com