Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
Other Matches
the incidents of a journey
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
trekked
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
tripped
مسافرت مسافرت کردن
trips
مسافرت مسافرت کردن
trip
مسافرت مسافرت کردن
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
journeying
مسافرت
journeys
مسافرت
travel
مسافرت
traveled
مسافرت
journeyed
مسافرت
travels
مسافرت
journey
مسافرت
tour
مسافرت
toured
مسافرت
touring
مسافرت
tours
مسافرت
locomotion
مسافرت
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
visit
مسافرت معاینه
passports
اجازه مسافرت
peregrination
مسافرت دور
river trip
مسافرت رودخانه ای
passport
اجازه مسافرت
walkabout
مسافرت پیاده
walkabouts
مسافرت پیاده
visited
مسافرت معاینه
peregrinations
مسافرت دور
visits
مسافرت معاینه
hitchhike
مسافرت مفتی
royal progress
مسافرت شاهانه
dromomania
جنون مسافرت
jaunt
مسافرت کوچک
jaunts
مسافرت کوچک
trip ticket
بلیط مسافرت
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
trip ticket
برگه اجازه مسافرت
sailed
مسافرت با قایق بادی
sail
مسافرت با قایق بادی
sailings
مسافرت با قایق بادی
trial trip
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
camel
مسافرت کردن باشتر
camels
مسافرت کردن باشتر
churchills v to moscow
مسافرت چرچیل به مسکو
port
مامن مبدا مسافرت
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
train journey from ... over ... to ...
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
package tour
مسافرت بسته بندی
package holiday
مسافرت بسته بندی
holiday by the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
holiday at the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
campaigned
مسافرت درداخل کشور
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
campaigns
مسافرت درداخل کشور
campaigning
مسافرت درداخل کشور
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
To travel night and day .
شب وروز مسافرت کردن
Get ready for the journey(trip)
برای مسافرت حاضر شو
campaign
مسافرت درداخل کشور
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
waybill
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
riding
گردش و مسافرت لنگر گاه
roadability
راهواری قابل مسافرت در جاده
foy
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
commutes
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
astronautics
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
passenger mile
طول راه مسافرت به حسب میل
itinerate
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
commute
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I travel tomorrow
[afternoon]
.
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
I have a short trip ahead.
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
roadworthy
اماده مسافرت قابل سفر کردن
mal de mer
سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
commuting
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
flying
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
traveling fellowship
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
travels
سفر کردن مسافرت کردن
traveled
سفر کردن مسافرت کردن
travel
سفر کردن مسافرت کردن
benthic
ته دریایی
naval
دریایی
pelagian
دریایی
sharks
سگ دریایی
thalassic
دریایی
thalaesic
دریایی
sea
دریایی
sea pier
سد دریایی
seas
دریایی
shark
سگ دریایی
maritime
دریایی
dogfish
سگ دریایی
nautical
دریایی
marines
دریایی
sea born
دریایی
saltier
دریایی
salty
دریایی
saltiest
دریایی
marine
دریایی
floatplane
هواپیمای دریایی
commercial marine
ناوگان دریایی
floating trade
تجارت دریایی
sea swallow
پرستوک دریایی
flag officer
افسر دریایی
salangane
چلچله دریایی
scray
پرستوک دریایی
scray
چلچله دریایی
sea swallow
چلچله دریایی
fanal
فانوس دریایی
fucus
کتانجک خس دریایی
finger fish
ستاره دریایی
sea pad
ستاره دریایی
fish hawk
دال دریایی
geographical mile
میل دریایی
gribble
موریانه دریایی
marine climate
اب و هوای دریایی
water spot
گردباد دریایی
way bill
بارنامه دریایی
seabird
پرندهی دریایی
seabirds
پرندهی دریایی
seafood
غذای دریایی
light house
چراغ دریایی
light house
فار دریایی
kelp
اشنه دریایی
hydrographic chart
نقشه دریایی
hydro aeroplane
هواپیمای دریایی
Naval blockade .
محاصره دریایی
holothurian
حلزون دریایی
holothurian
راب دریایی
hogfish
گراز دریایی
marine forces
تفنگداران دریایی
salangane
پرستوک دریایی
marines
تکاور دریایی
algoid
مانندعلف دریایی
asteroidea
ستارههای دریایی
chopline
خط حد یکانهای دریایی
algerine
دزد دریایی
alga
خزهء دریایی
admiralty law
قوانین دریایی
echinus
خارپوست دریایی
knot
گره دریایی
sill
برامدگی دریایی
sills
برامدگی دریایی
acaleph
گزنه دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com