Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
dye wood
چوبی که ازان رنگ میگیرند
Other Matches
fustic
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
gopher wood
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
ninepins
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
well paid employees
میگیرند
naggin
سطل چوبی لیوان چوبی
noggin
سطل چوبی لیوان چوبی
noggins
سطل چوبی لیوان چوبی
treenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
orchil
رنگ قرمز یا بنفشی که ازگلسنگ میگیرند
santonin
جوهر کرم که از تخم درمنه میگیرند
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
leakages
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
arranged marriage
ازدواجی که در آن پدر و مادر برایانتخابهمسر فرزندشان تصمیم میگیرند
coracles
یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
coracle
یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
filler weld
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
slot machine
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
away
پس ازان
afterwards
پس ازان
therefter
پس ازان
therefter
ازان پس
thereof=of that
ازان
thence
پس ازان
subsequent to that event
پس ازان رویداد
it is all greek to me
ازان سودرنمیاورم
thereafter
بعد ازان
long a
مدتهاپس ازان
eftsoon
اندکی پس ازان
therein
ازان حیث
this is inferior to that
این ازان
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
this is better than that
این ازان بهتراست
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp
ازان جنس نیست
next
نزدیک ترین پس ازان
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
wellŠwhat of it?
چه نتیجهای ازان بدست می اید
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dice box
پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
mofette
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
secernent
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
fitch
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
feed door
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
it is not d.
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
one's pet aversion
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
it savours of revenge
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
castle
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
castles
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
cumuli
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
ballast
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
calibrated orifice
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
logograph
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
reentrant subroutine
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t.
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
coach built
چوبی
arboreous
چوبی
wooden
چوبی
timber dam
سد چوبی
block-house
دژ چوبی
stockades
سد چوبی
stockade
سد چوبی
ligneous
چوبی
xyloid
چوبی
common block
قرقره چوبی
parquet floor
فرش چوبی
quarter staff
نیزه چوبی
woodcraft
صنایع چوبی
neutral atmosphere
چوبی اثر
reglet
اشبون چوبی
woodcut
باسمه چوبی
roller fender
دفرای چوبی
dowel
میخ چوبی
maul or mall
چکش چوبی
wooden pole
تیر چوبی
boiserie
روکوب چوبی
wood separator
میانگیر چوبی
wood veneer
روکش چوبی
cleat
تسمه چوبی
centering
اسکلت چوبی
play club
نوک چوبی
board drop hammer
چکش چوبی
staked
میله چوبی
wooden pole
دکل چوبی
woodiness
خاصیت چوبی
patten
کفش چوبی
cock horse
اسب چوبی
mantel board
طاقچه چوبی
round dance
رقص چوبی
lollypop
اب نبات چوبی
peg-leg
پای چوبی
kevel
میخ چوبی
jumping ladder
پله چوبی
peg-legs
پای چوبی
handspike
اهرم چوبی
wooden beam
تیر چوبی
spile
میخ چوبی
splicing fid
پازور چوبی
square dance
رقص چوبی
hobbyhorse
اسب چوبی
thumbpiece
مانع چوبی
thumbpiece
گیر چوبی
xylem
بافت چوبی
lignify
چوبی شدن
fid
پاروی چوبی
rubbing strake
دفرای چوبی
firkin
بشکه چوبی
timbering
پوشش چوبی
timber pile
پایه چوبی
half-timbered
نیمه چوبی
timber framing
استخوانبندی چوبی
knurr
گوی چوبی
timber assembling
اتصال چوبی
stander
تیرک چوبی
barracking
کلبه چوبی
stud
پایه چوبی
tubs
تغار چوبی
tub
تغار چوبی
mauls
پتک چوبی
mauls
چکش چوبی
mauling
چکش چوبی
mauled
پتک چوبی
mauled
چکش چوبی
maul
پتک چوبی
peg
میخ چوبی
pegs
میخ چوبی
page
گوه چوبی
barracked
کلبه چوبی
barrack
کلبه چوبی
mallet
پتک چوبی
xylophones
سنتور چوبی
xylophone
سنتور چوبی
pallets
ماله چوبی
pallet
ماله چوبی
pages
گوه چوبی
paged
گوه چوبی
maul
چکش چوبی
lollipops
اب نبات چوبی
lollipop
اب نبات چوبی
picketed
میخ چوبی
picket
میخ چوبی
mauling
پتک چوبی
timber
تیر چوبی
pickets
میخ چوبی
barrel
خمره چوبی
barrels
خمره چوبی
brows
پله چوبی
brow
پله چوبی
shores
شمع چوبی
shore
شمع چوبی
casks
خمره چوبی
cask
خمره چوبی
wood
جنگل چوبی
stockade
سنگر چوبی
stakes
میله چوبی
stake
میله چوبی
stakes
میخ چوبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com