English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English Persian
churchwarden چپق دسته بلند
churchwardens چپق دسته بلند
Search result with all words
pole دسته بلند چیزی
poles دسته بلند چیزی
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
d. of macabre تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
landing net تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
scythe داس دسته بلند
Other Matches
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
windrow دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
group دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
scores of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
assort دسته دسته شدن
they came in bands دسته دسته امدند
distribute دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
streams of people دسته دسته مردم
sects دسته دسته مذهبی
in detail مفصلا دسته دسته
sorts دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
sort دسته دسته کردن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
high (1 9 to 36) بلند
skyscrapers بلند
tall بلند
tall قد بلند
loudly بلند
long بلند
longs بلند
longest بلند
loudspeaker بلند گو
longer بلند
longed بلند
long- بلند
grandiose بلند
loftily بلند
willowy بلند
skyscraper بلند
taller بلند
taller قد بلند
talll قد بلند
lengthwise بلند
legged پا بلند
high grown بلند قد
eton collan بلند
megaphone بلند گو
eminent بلند
fortes بلند
forte بلند
highfalutin بلند
uplands بلند
vociferous بلند
loud speaker بلند گو
mouth filling بلند
soaring بلند
tallest بلند
tallest قد بلند
aloud بلند
amplifier بلند گو
amplifiers بلند گو
towering بلند
pointer خط کش بلند
pointers خط کش بلند
talll بلند
megaphones بلند گو
rumbustious بلند
upland بلند
highest بلند
highs بلند
high بلند
slender بلند وباریک
high rise block ساختمان بلند
high pass پاس بلند
high hurle مانع بلند
grandiloquence بلند پروازی
high hat کلاه بلند
hip boot چکمه بلند ضد اب
hornblends هرن بلند
icarian بلند پرواز
long run [American E] <adj.> بلند مدت
long term <adj.> بلند مدت
long burst رگبار بلند
lifter بلند کننده
large hearted نظر بلند
keep down بلند نشوید
jointing plane رنده بلند
inextenso کاملا بلند
aspirational [British E] <adj.> بلند همت
high grown بلند بالا
high flying بلند خیال
mitt دستکش بلند
mitts دستکش بلند
shandies بلند رویایی
shandy بلند رویایی
exalted بلند مرتبه
aspirational [British E] <adj.> بلند پرواز
downland چراگاه بلند
gaberdine ردای بلند
gantelope دستکش بلند
high flying بلند پرواز
elevated ground زمین بلند
Catholic بلند نظر
Catholics بلند نظر
high crowned نوک بلند
hessian boot چکمه بلند
gigas رویش بلند تر
giant swing تاب بلند
gantlope دستکش بلند
coamings لبه بلند
long haul خط سیر بلند
high-minded بلند همت
lifted بلند کردن
oxlip پامچال بلند
lifting بلند کردن
lifts بلند کردن
outdoor antenna انتن بلند
loud باصدای بلند
plyanthus پامچال بلند
lift بلند کردن
slam bang با سر وصدای بلند
slab sided بلند ولاغر
shandygaff بلند رویایی
row de dow صدای بلند
raised kerb لبه بلند
raised kerb جدول بلند
knee-high بلند تا سر زانو
quick time سر قدم بلند
prolong blast سوت بلند
loud بلند اوا
louder باصدای بلند
louden بلند شدن
lop sided کوتاه و بلند
long thrust سخمه بلند
long term بلند مدت
long splice پیوند بلند
long run بلند مدت
long robe ردای بلند
loudish کمی بلند
din صدای بلند
louder بلند اوا
loudest باصدای بلند
loudest بلند اوا
famous بلند اوازه
moppy کلفت بلند
magnaimous بلند نطر
loudmouthed بلند اواز
loudish اندکی بلند
screeched صدای بلند
steeples ساختمان بلند
steeple ساختمان بلند
exalt بلند کردن
exalting بلند کردن
exalts بلند کردن
ascend بلند شدن
ascended بلند شدن
ascends بلند شدن
heighten بلند کردن
toss ضربه بلند
tossed ضربه بلند
screeches صدای بلند
screeching صدای بلند
ambitions بلند همتی
ambition بلند پروازی
ambition بلند همتی
arise بلند شدن
arises بلند شدن
arising بلند شدن
tossing ضربه بلند
heightened بلند کردن
heightening بلند کردن
heightens بلند کردن
fortes موسیقی بلند
forte موسیقی بلند
elevated بلند مرتبه
tore علف بلند
uplands زمین بلند
surge موج بلند
surged موج بلند
surges موج بلند
levitating بلند شدن
levitates بلند شدن
upland زمین بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com