English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
utilization کاربرد روزانه استفاده
Other Matches
applications کاربرد استفاده
application کاربرد استفاده
employment کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
frees حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freed حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
privilege وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
water power utilization کاربرد انرژی هیدرولیک کاربرد نیروی ابی
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
day fighter هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
employment کاربرد
application کاربرد
applicability کاربرد
uses کاربرد
applications کاربرد
use کاربرد
using کاربرد
end use کاربرد
usage کاربرد
implementation کاربرد
implementation کاربرد
usages کاربرد
applicability کاربرد پذیری
application of a force کاربرد نیرو
application of load کاربرد بار
application oriented کاربرد گرا
type of use نمونه کاربرد
applicable کاربرد پذیر
standby application کاربرد جانشین
conditions of use شرایط کاربرد
field of application میدان کاربرد
workaday روزانه
diurnal روزانه
by d. روزانه
daily <adj.> <adv.> روزانه
dailies روزانه
day by day روزانه
diurnally روزانه
every single day <adv.> روزانه
day-to-day <adj.> روزانه
quotidian روزانه
day in, day out <adv.> روزانه
perdiem روزانه
on a daily basis <adv.> روزانه
per day روزانه
each day <adv.> روزانه
every day <adv.> روزانه
everyday <adj.> روزانه
instrumentation کاربرد وسائل سنجش
to inure کاربرد پذیر شدن
lock option اختیار کاربرد قفل
to go into effect کاربرد پذیر شدن
use inheritance وراثت ناشی از کاربرد
to take effect کاربرد پذیر شدن
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
server based application برنامه کاربرد شبکه
to come into operation کاربرد پذیر شدن
domain knowledge دانش محیط کاربرد
every day <adv.> بطور روزانه
way of life فعالیتهای روزانه
each day <adv.> بطور روزانه
day school مدرسهی روزانه
day schools مدرسهی روزانه
workouts ورزش روزانه
workout ورزش روزانه
habitude عادت روزانه
mean daily متوسط روزانه
day in, day out <adv.> بطور روزانه
diurnal load بار روزانه
dailgy food allowance جیره روزانه
every single day <adv.> بطور روزانه
order of the day برنامه روزانه
purchase journal دفترخرید روزانه
day hospital بیمارستان روزانه
journal دفتروقایع روزانه
journal گزارش روزانه
journals دفتروقایع روزانه
journals گزارش روزانه
morning orders برنامه روزانه
duily bread نان روزانه
morning orders دستورات روزانه
diurnal tide کشند روزانه
victualling allowance جیره روزانه
daily storage مخزن روزانه
on a daily basis <adv.> بطور روزانه
daily wage مزد روزانه
daily round کارهای روزانه
daily <adj.> <adv.> بطور روزانه
daily round گردش روزانه
daily pay دستمزد روزانه
commitment تسلیم کاربرد نیرو یا قوا
application of load فرود بار کاربرد نیرو
commitments تسلیم کاربرد نیرو یا قوا
day of supply روز امادتدارکات روزانه
average daily traffic [ADT] متوسط ترافیک روزانه
daily bread نان یارزق روزانه
daily flood peak حداکثر سیل روزانه
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
dailgy food allowance جیره غذایی روزانه
working day ساعت کار روزانه
extern کمک پزشک روزانه
daily routine عادت جاری روزانه
daily flood peak بیشینه روزانه سیل
ration مقدار جیره روزانه
rationed مقدار جیره روزانه
rations مقدار جیره روزانه
journal book دفتر گزارش روزانه
plan of the day برنامه روزانه ناو
diaries دفتر خاطرات روزانه
semidiurnal tide کشند نیم روزانه
diaries دفتر یادداشت روزانه
diary دفتر خاطرات روزانه
diary دفتر یادداشت روزانه
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
log books دفتر رخدادهای روزانه
log book دفتر رخدادهای روزانه
breviary کتاب نمازوادعیه روزانه
reworks برای کاربرد مجدد آماده کردن
utilitarianism کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
rework برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking برای کاربرد مجدد آماده کردن
What is the charge per day? کرایه روزانه چقدر است؟
diarist نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
daybook دفتر ثبت وقایع روزانه
diarists نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
daylight traffic line خط منع ایاب ذهاب روزانه
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
log شرح روزانه جدول لگاریتم
table d'hote خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
logs شرح روزانه جدول لگاریتم
other than [usually used in negative sentences] <adv.> به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
keypad مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
diaries دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
termograph دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
diary دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
ephermeris جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
pocket money . پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
cash registers ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
HMI's امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
daymark علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
Phone Dialer امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
cybernation کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
personal امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
Schedule+ برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com