Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
account card |
کارت حساب |
|
|
Other Matches |
|
card |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
cards |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
post card |
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است |
calibration card |
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر |
card |
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند |
cards |
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند |
leading edge |
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود |
cost accounts |
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج |
cost plus contracts |
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند |
reckons |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
reckon |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
reckoned |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
clearance |
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی |
equity accounts |
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان |
capitalized expense |
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان |
overdrawn account |
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی |
card |
کارت تبریک کارت عضویت |
name tag |
کارت معرفی کارت اسم |
cards |
کارت تبریک کارت عضویت |
To bring someone to account. |
کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن] |
To cook the books. |
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن ) |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
privilege |
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز |
qualification card |
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت |
reckonings |
تصفیه حساب صورت حساب |
reckoning |
تصفیه حساب صورت حساب |
charge and discharge statements |
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث |
check register |
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب |
emergency medical tag |
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس |
account |
حساب صورت حساب |
he calcn lates with a |
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند |
digital computer |
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی |
no year oppropriation |
حساب تامین اعتبار باز حساب باز |
card code |
کد کارت |
stub card |
ته کارت |
cards |
کارت |
card |
کارت |
paste board |
کارت |
card column |
ستون کارت |
card code |
رمز کارت |
card cage |
محفظه کارت |
coulmn card |
کارت 69 ستونه |
calling card |
کارت ویزیت |
debit card |
کارت بدهی |
post card |
کارت پستال |
cards |
یک کارت پانچ |
control card |
کارت کنترل |
card image |
تصویر کارت |
picture postcard |
کارت پستال |
cartle blanche |
کارت بلانش |
carte |
کارت ویزیت |
card verifier |
بازبین کارت |
card verification |
بازبینی کارت |
card stacker |
مخزن کارت |
card loader |
کارت بارکن |
card stacker |
کارت پشته کن |
card punch |
کارت منگنه کن |
card row |
سطر کارت |
carte blanche |
کارت سفید |
card reader |
کارت خوان |
card rack |
جای کارت |
punched card |
کارت منگنه |
continuation card |
کارت ادامه |
card deck |
دستینه کارت |
card deck |
دسته کارت |
card face |
رویه کارت |
card feed |
خورد کارت |
comment card |
کارت توضیحی |
punch card |
کارت منگنه |
card field |
میدان کارت |
circuit card |
کارت مدار |
card field |
فیلد کارت |
card format |
قالب کارت |
card guide |
راهنمای کارت |
card hopper |
ناودان کارت |
card rack |
طاقچه کارت |
ledger card |
کارت معین |
I want to have a word with you . I want you . |
کارت دارم |
hollerith card |
کارت هالریت |
postcards |
کارت پستال |
postcard |
کارت پستال |
red card |
کارت قرمز |
get a long with you |
بروپی کارت |
badge |
کارت شناسایی |
identification card |
کارت شناسایی |
ID card |
کارت شناسایی |
paper card |
کارت کاغذی |
ibm card |
کارت 08 ستونی |
credit card |
کارت اعتباری |
tape to card |
از نوار به کارت |
summary card |
کارت خلاصه |
visiting card |
کارت ویزیت |
visting card |
کارت ویزیت |
job card |
کارت برنامه |
job card |
کارت کار |
interface card |
کارت رابط |
input card |
کارت ورودی |
yello card |
کارت زرد |
magnacard |
کارت مغناطیسی |
magnetic card |
کارت مغناطیسی |
green card |
کارت سبز |
green cards |
کارت سبز |
smart card |
کارت هوشمند |
credit cards |
کارت اعتباری |
identification document |
کارت شناسایی |
binary card |
کارت دودویی |
card |
یک کارت پانچ |
logic card |
کارت منطقی |
range card |
کارت برد |
card-carrying |
دارای کارت عضویت |
card loader |
بار کننده کارت |
punched card |
کارت منگنه شده |
card jam |
گیر کردن کارت |
punched card |
کارت پانچ شده |
index card |
کارتشاخص - کارت Index |
card hopper |
قسمت جهنده کارت |
card punch |
دستگاه کارت منگنه |
punched card control |
کنترل کارت پانچ |
trailer card |
کارت پشت بند |
cards |
کارت ویزیت بلیط |
key card |
کارت کلید کامپیوتر |
visiting card |
کارت اسم درفرانسه |
card reproducer |
تولیدکننده دوباره کارت |
edge punched card |
کارت لب منگنه شده |
eighty column card |
کارت هشتاد ستونی |
card sorter |
دستگاه کارت جورکن |
y punch |
سوراخ کارت ستونی . |
card to disk converter |
مبدل کارت به دیسک |
data card |
کارت اطلاعات کامپیوتری |
magnetic strip card |
کارت نوار مغناطیسی |
controller card |
کارت کنترل کننده |
billet slip |
کارت محلهای افراد |
end of job card |
کارت انتهای کار |
ammunition data card |
کارت مشخصات مهمات |
row binary card |
کارت دودویی سطری |
I have a credit card. |
من کارت اعتباری دارم. |
network interface card |
کارت میانجی شبکه |
card aligner |
هم تراز کننده کارت |
magnetic ledger card |
کارت معین مغناطیسی |
card |
کارت ویزیت بلیط |
object deck |
دسته کارت مقصود |
safety card |
کارت تامین اتشبار |
chart correction card |
کارت تصحیح نقشه |
data card |
کارت ثبت اطلاعات |
punch card machine |
ماشین کارت منگنه |
magnetic card computer |
کامپیوتر با کارت مغناطیسی |
bin card |
کارت مصرف محتویات فرف |
credit cards |
کارت یاورقه خرید نسیه |
pass |
گذرگاه کارت عبور گذراندن |
credit card |
کارت یاورقه خرید نسیه |
safety card |
کارت تامین جنگ افزار |
passed |
گذرگاه کارت عبور گذراندن |
passes |
گذرگاه کارت عبور گذراندن |
deck |
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها |
pasteboard |
کارت ویزیت ورق بازی |
to deal out [card game] |
کارت دادن [ورق بازی] |
to deal |
کارت دادن [ورق بازی] |
decked |
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها |
disk controller card |
کارت کنترل کننده دیسک |
picture postcard |
کارت پستال عکس دار |
PCMCIA |
که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد |
casrd random access memory |
حافظه دستیابی تصادفی کارت |
issue [of something] [ID card or check] |
صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک] |
decks |
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها |
card sorter |
دستگاه مرتب کننده کارت |
objected |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
objecting |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
object |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
tags |
نوار پشت پوتین کارت معرفی |
tag |
نوار پشت پوتین کارت معرفی |
pack |
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی |
objects |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
punch |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
indirect objects |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
punched |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
punches |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
What time should I check in? |
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟ |
Just sign here and leave at that . |
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد |
postcard |
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن |
direct objects |
پانج کارت که حاوی برنامه است |
Here ist my Green card. |
بفرمائید این کارت سبز من است. |
key card |
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر |
postcards |
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن |
packs |
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی |
Can I pay by credit card? |
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟ |
cards |
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند |
range board |
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح |
card |
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند |
to clock out [in the workplace] |
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن |
to punch in [American E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to clock off [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن |
to punch out [American E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن |
inlay card |
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک |
to clock on [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to clock in [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to my a |
به حساب من |
tallying |
حساب |
reckoning |
حساب |
dam design |
حساب سد |
in favour of |
به حساب |