Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
public employees
کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
Other Matches
personnel
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
personnel
کارمندان
staffs
کارمندان
staffed
کارمندان
staff
کارمندان
staffed
کارمندان کارکنان
staff
کارمندان کارکنان
reduced employees
کارمندان کم شده
sit down
اعتصاب کارمندان
staffs
کارمندان کارکنان
sit-down
اعتصاب کارمندان
supervisory staff
کارمندان مباشر
operating staff
کارمندان عملیاتی
new employees
کارمندان تازه
civilian employees
کارمندان غیرنظامی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
reduced employees
کارمندان منفصل گردیده
white collar worker
کارمندان یقه سفید
aircrews
کارمندان و خلبانان هواپیما
aircrew
کارمندان و خلبانان هواپیما
secretariate
منشی گری کارمندان دبیرخانه
class n allotment
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
commissary
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
Full ( part) time employees .
کارمندان تمام (پاره ) وقت
commissaries
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
to reduce an establishment
کارمندان یا هزینه بنگاهی راکم کردن
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
time clock
ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
Stress reduces an employee's working capacity'
استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
house organ
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
accrued benefit
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
referendums
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
referenda
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendum
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
government
دولت
state
دولت
power
دولت
governments
دولت
mammon
دولت
state-
دولت
states
دولت
stating
دولت
stated
دولت
respublica
دولت
powered
دولت
powering
دولت
powers
دولت
state government
دولت مرکزی
state property
دارائی دولت
government treasury
خزانه دولت
military government
دولت نظامی
public debt
بدهی دولت
puppet government
دولت پوشالی
public servant
مستخدم دولت
head of the state
رئیس دولت
independent state
دولت مستقل
government stock
سهام دولت
government expenditures
هزینههای دولت
forfeit to the state
ضبط دولت
Ottawa
دولت کانادا
government budget
بودجه دولت
ambassador
ماموررسمی یک دولت
ambassadors
ماموررسمی یک دولت
state budget
بودجه دولت
quirinal
دولت ایتالیا
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
pillars of the state
ارکان دولت
loyalist
دولت دوست
mandatary
دولت قیم
national state
دولت ملی
loyalists
دولت دوست
money bag
دارایی دولت
enemy state
دولت دشمن
the policy of the government
رویه دولت
govt
government دولت
Whitehall
دولت انگلیس
office-holders
کارمند دولت
buffer state
دولت حایل
chief of state
رئیس دولت
Kremlin
دولت شوروی
state
دولت استان
government department
وزارتخانه دولت
stating
دولت استان
states
دولت استان
nation state
دولت ملی
nation-state
دولت ملی
stated
دولت استان
nation-states
دولت ملی
state-
دولت استان
cabinet
هیات دولت
totaliarian state
دولت توتالیتر
Downing Street
دولت انگلیس
office-holder
کارمند دولت
Warsaw
دولت لهستان
war state
دولت جنگی
official
کارمند دولت
vassal atate
دولت پوشالی
mafia
دولت ستیزی
mafias
دولت ستیزی
stateless
بی دولت بی وطن
cabinets
هیات دولت
territory of state
قلمرو دولت
the body politic
ملت و دولت
civil servant
[British E]
کارمند دولت
the policy of the government
سیاست دولت
public officer
[American E]
کارمند دولت
officer
کارمند دولت
peculation
دستبرد در مال دولت
plateform
اعلامیه سیاست دولت
land grant
زمین اعطایی دولت
federal council
مجلس دولت متحده
mandatory powers
اختیارات دولت قیم
subsidy
کمک بلاعوض دولت
federalist
طرفدار دولت فدرال
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
interpellate
استیضاح کردن دولت
secret service money
اعتبار سری دولت
cabinets
کابینه هیئت دولت
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
secret service
دستگاه محرمانه دولت
secret services
دستگاه محرمانه دولت
colonial government
دولت یا حکومت مستعمراتی
office-holder
صاحب منصب دولت
federal authorities
قدرت دولت متحده
vassal atate
دولت دست نشانده
stratocracy
حکومت یا دولت نظامی
cabinet
کابینه هیئت دولت
welfare state
دولت بهبود بخش
protected state
دولت تحت الحمایه
bounties
کمک اقتصادی دولت
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
family allowances
کمک دولت به خانوارها
federalism
اصل دولت ائتلافی
He rose against the regime.
بر ضد دولت قیام کرد
most favoured nation
دولت کامله الوداد
office-holders
صاحب منصب دولت
dependent state
دولت غیر مستقل
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
confedration of states
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
subsidies
مکهای مالی دولت , سوبسید
mafias
سازمان سری دولت ستیز
mafia
سازمان سری دولت ستیز
war state
دولت نظامی declaration preventivetotal
subject to the british rule
تحت تسلط دولت انگلیس
To accord recognition to a new government.
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
the sublime porte
باب عالی دولت عثمانی
hand-out
<idiom>
پاداش ،معمولا از طرف دولت
commissioner
مامور عالی رتبه دولت
export incentive
تشویق دولت در جهت صادرات
federal constitution
قانون اساسی دولت متحده
commissioners
مامور عالی رتبه دولت
confiscation
مصادره و ضبط توسط دولت
porte
باب عالی دولت عثمانی
coat of arms
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
bank holiday
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
governments
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
jacobin
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
statism
تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
coats of arms
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
government
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
quotas
کمیت تعیین شده توسط دولت
Utopias
دولت یا کشور کامل و ایده الی
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
residents
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
bounties
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
Utopia
دولت یا کشور کامل و ایده الی
sovereigns
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
price support
قیمت حمایت شده از طرف دولت
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
hall mark
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
White Paper
گزارش هیئت دولت نامه سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com