Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hatchet man
<idiom>
کارهای سیاسی
Other Matches
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politics
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
محافل سیاسی دوایر سیاسی
reestablishment of diplomatic relations
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic
سیاسی نماینده سیاسی
isonomy
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
cementation
کارهای سیمانی
emergency works
کارهای اضطراری
temporary works
کارهای موقت
the galleys
کارهای سخت
auxiliary work
کارهای اضافی
earth work
کارهای خاکی
previous work
کارهای قبلی
meshwork
کارهای مشبک
wirework
کارهای سیمی
preliminary works
کارهای مقدماتی
miscellaneous works
کارهای مختلف
interior affairs
کارهای درونی
diabolism
کارهای شیطانی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
lunces
کارهای غریب
daily round
کارهای روزانه
incidental works
کارهای اتفاقی
public works
کارهای ساختمانی همگانی
light housekeeping
کارهای سبک خانکی
Arrears of work . Back log of work .
کارهای عقب افتاده
light housekeeping
کارهای خانه داری
mundane affairs
کارهای این جهان
foppery
جلفی کارهای جلف
diabolize
کارهای شیطانی کردن
inhouse work
کارهای داخلی تاسیسات
chores
کارهای عادی و روزمره
navvies
کارگر کارهای خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
welfare work
کارهای عام المنفعه
logjam
کارهای عقب افتاده
chore
کارهای عادی و روزمره
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
scheduling
برنامه ریزی کارهای اجرائی
pile-up
انباشتگی کارهای عقب افتاده
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
I cant figure that girl out .
از کارهای او چیزی نمی فهمم
to pry into a person affairs
در کارهای کسی فضولی کردن
A series of city improvement works.
یکرشته کارهای عمرانی شهری
pile-ups
انباشتگی کارهای عقب افتاده
outgeneral
در کارهای جنگی پیش افتادن از
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
donkeywork
کارهای عادی وروزمره خرکاری
chickens come home to roost
<idiom>
چوب کارهای گذشته را خوردن
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
peonage
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
to pick on
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
to finish off
کارهای دست باخر را انجام دادن
he has no enterprise
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
apery
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
He is most suitable for brain work .
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
up to one's ears in work
<idiom>
کارهای زیاد برای انجام داشتن
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
utility
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
cycle time
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
self-
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
supercargo
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
wright
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
diagram
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
e. of pleas
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
coordination
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
I am just a pen – pusher .
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
audits
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audit
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
diagrams
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
queue
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
queues
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
queueing
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
queued
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
politicos
سیاسی
diplomatic
سیاسی
socio political
سیاسی
politico
سیاسی
political
سیاسی
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
interludes
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interlude
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
productive
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
diplomatic channels
طرق سیاسی
escapism
انزوای سیاسی
Political opponents .
مخالفین سیاسی
envoy
فرستاده سیاسی
politic
زندانی سیاسی
current affairs
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
refugee
پناهنده سیاسی
terror
ادمکشی سیاسی
couriers
پیک سیاسی
courier
پیک سیاسی
envoys
فرستاده سیاسی
refugees
پناهنده سیاسی
politicking
فعالیت سیاسی
prisoners of state
زندانیان سیاسی
diplomatic passport
پاسپورت سیاسی
diplomatic passport
تذکره سیاسی
diplomatic privileges
امتیازات سیاسی
diplomatic relations
روابط سیاسی
diplomatic representation
نمایندگی سیاسی
envoyship
نمایندگان سیاسی
ecclesia
مجلس سیاسی
diplomatic officer
مامور سیاسی
diplomatic mission
هیئت سیاسی
demarche
اقدام سیاسی
political debate
بحث سیاسی
political debate
منازعه سیاسی
diplomatic agent
مامور سیاسی
anarchy
بی ترتیبی سیاسی
prisoners of state
محبوسین سیاسی
state criminals
مقصرین سیاسی
state criminals
مجرمین سیاسی
political matters
مسائل سیاسی
political economy
اتصاد سیاسی
political economy
اقتصاد سیاسی
politician
مرد سیاسی
public life
زندگی سیاسی
politicians
مرد سیاسی
terrorist
ادمکش سیاسی
sociopolitical
اجتماعی- سیاسی
political mission
هیئت سیاسی
state prisoners
زندانیان سیاسی
state prisoners
محبوسین سیاسی
politico social
سیاسی اجتماعی
politico social
سیاسی و اجتماعی
political rights
حقوق سیاسی
political psychology
روانشناسی سیاسی
political propaganda
تبلیغات سیاسی
political offences
جرائم سیاسی
political offence
جرم سیاسی
political mission
ماموریت سیاسی
terrorists
ادمکش سیاسی
diplomatic immunity
مصونیت سیاسی
asylums
حق پناهندگی سیاسی
terrors
ادمکشی سیاسی
political science
علوم سیاسی
talk politics
گفتگوی سیاسی
diplomatic corps
هیات سیاسی
politically
از لحاظ سیاسی
political isolation
انزوای سیاسی
politics
اصول سیاسی
asylum
حق پناهندگی سیاسی
political forces
نیروهای سیاسی
apl
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
foregrounding
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
foreground
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
pl/
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
Religious (political) fanaticism
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
politico military
عملیات سیاسی نظامی
titular charge daffaires
متصدی شغل سیاسی
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
politick
جنبه سیاسی دادن به
politico military
امور سیاسی نظامی
roorback
اتهامات کذب سیاسی
non political offence
جرم غیر سیاسی
junto
دسته بندی سیاسی
isopolity
برابری در حقوق سیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com