Dictiornary-Farsi | کار اسانی نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
it is not a picnic	کار اسانی نیست


Other Matches

in a hurry	به اسانی
ease	اسانی
eased	اسانی
eases	اسانی
easing	اسانی
facileness	اسانی
facilely	به اسانی
easiness	اسانی
readily	به اسانی
swimmingly	به اسانی
easily	به اسانی
to write off	به اسانی نوشتن
it is very easily done	خیلی به اسانی
with a wet f.	به اسانی ماننداب
with ease	به اسانی بسهولت
freedom	معافیت اسانی
freedoms	معافیت اسانی
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
it is hard to say	به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
set up	توپی که به اسانی برگردانده شود
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
to do a thing with f.	کاری رابه اسانی انجام دادن
cousin	حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
cousins	حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
skittle	سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
to knock a person's head off	به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
vanes	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
squib kick	ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
setup	توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
temporary storage	می نیست
he is not of our number	از ما نیست
It's not new.	نو نیست.
storage	می نیست
aint	نیست
secondary	نیست
it is well enough	بد نیست
auxiliaries	نیست
auxiliary	نیست
he takes no notice of it	نیست
isn't	نیست
Plug and Play	یچ نیست
no hurry	عجلهای نیست
he is a bad husband	صرفه جو نیست
he has nothing in him	کسی نیست
niet le fait	کار او نیست
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
There is no hot water	آب گرم نیست.
It's not new.	جدید نیست.
no trouble	زحمتی نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
nihilism	نیست انگاری
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
there is no hurry	شتابی نیست
there is no hurry	عجلهای نیست
to make no mention of	ذکری از ان نیست
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست
that is wrong	درست نیست
ought not	شایسته نیست
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
it is unnecessary	لازم نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
if you please	اگرزحمت نیست
inextinct	نیست نشده
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
it has escaped my remembrance	یاد نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
it is immaterial	چیزی نیست
he is out of his senses	بهوش نیست
he is not willing to go	نیست برود
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
that is not it	این نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
cold is merely privative	گرما نیست
that depends	معلوم نیست
my health is tolerable	حالم بد نیست
it is nothing out of the way	غریب نیست
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
dont mention it	چیزی نیست
no matter	چیزی نیست
no object	چیزی نیست
it's only me	کسی نیست
it needs not	لازم نیست
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
he is not in it	داخل نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
needn't	لازم نیست
you are written	حق با شما نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
static	که پویا نیست
Nevermind!	مهم نیست !
clara	هدف موجود نیست
He is nobody. He is a nonentity.	داخل آدم نیست
this is not fair	این انصاف نیست
it is not a to go tncre	رفتن انجامصلحت نیست
The scales are not even .	ترازو میزان نیست
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
He is a quitter .	مرد میدان نیست
that is not fair	این انصاف نیست
it is not subject to review	دران روا نیست
It is nothing to speak of .	چیز قابلی نیست
wronging	پیام صحیح نیست
wrongs	پیام صحیح نیست
it tells its own tale	نیازمند به توضیح نیست
That's not so!	داستان اینطوری نیست!
it is unsatisfactory	رضایت بخش نیست
you're telling me <idiom>	احتیاج نیست به من بگی
an illegible writing	خطی که خوانا نیست
that is not the word for it	لغتش این نیست
that is not the question	موضوع این نیست
that is not the case	مطلب چنین نیست
that is not my a	این کارمن نیست
it is not very hard	چندان سخت نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
that is no great work	کار بزرگی نیست
unwanted	آنچه لازم نیست
it does not befit me to	شایسته من نیست که مرانشاید که
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
it does not befit his state	در خور شان او نیست
The subject under discrssion .	موضوعی که مطرح نیست
isn't he there	ایا او اینجا نیست
is it not	ایا چنین نیست
i am out of sorts	حالم خوب نیست
i am out of sorts	خلقم بجا نیست
There's more to come. <idiom>	این همش نیست.
i dont care a pin	مرا پروایی نیست
iam pretty well	نسبه حالم بد نیست
he is not willing to go	مایل برفتن نیست
it does not s. the condition	واجدان شرایط نیست
he is unable to speak	قادربسخن گفتن نیست
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
he is nod	اهل انظباط نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مقتضی نیست
that is no bed of roses	اش دهن سوزی نیست
It is not known yet . It is not settled yet .	هنوز معلوم نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
that in nothing to me	پیش من چیزی نیست
it is beyond retrieve	جبران پذیر نیست
he is indisposed to go	مایل نیست برود
he is indisposed to go	اماده رفتن نیست
lightweights	آنچه سنگین نیست
it goes without saying	محتاج بذکر نیست
it goes without saying	نیازمند بگفتن نیست
he is not of that stamp	ازان جنس نیست
if you dont object	اگر مانعی نیست
wrong	پیام صحیح نیست
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb>	آدم قحطی نیست.
thereis no end to it	انتهای برای ان نیست
no one is here	هیچکس اینجا نیست
there is no question but that.	شکی نیست که) .00000
lightweight	آنچه سنگین نیست
there is no mistaking	جای اشتباه نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .	اینکار عملی نیست
needle point to say	لازم نیست بشمابگویم که
needle point to say	احتیاج بگفتن نیست
He is not to blame for this.	تقصیر او [مرد ] نیست.
used	آنچه جدید نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
It is not to your advantage.	مقرون بصرفه نیست
It is beyond repair. It cannot be put right.	درست شدنی نیست
His honest is beyond question.	دردرستی اوحرفی نیست
She is romantically inclined. She i8s game.	از دو حال خارج نیست
to put out of the way	سربه نیست کردن
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
oughtn't	نبایستی شایسته نیست
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
rast	هیج همچوچیزی نیست
She couldnt care less . she is totally unconcerned .	عین خیالش نیست
means are not a	وسایل فراهم نیست
This isn't clean.	این تمیز نیست.
This isn't fresh.	این تازه نیست.
This isn't mine.	این مال من نیست.
He does not belong here.	جای ؟ واینجا نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .	قابل نوشیدن نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)	جای نگرانی نیست
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
It is not fair that . . .	آخر انصاف نیست که …
the house is occupied	خانه خالی نیست
you need not fear	لازم نیست بترسید