English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
visibles کالاهای مرئی
Other Matches
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
visible مرئی
visible radiation تابش مرئی
visible radiation طیف مرئی
visible light نور مرئی
visible horizon افق مرئی
tangible assets دارائی مرئی
visible balance تراز مرئی
tangible benefits منافع مرئی
tangible assets دارائیهای مرئی
spectral characteristic مشخصه مرئی
sight glass شیشه مرئی
visible rising طلوع مرئی
visible setting غروب مرئی
visible spectrum طیف مرئی
contour محیط مرئی
visible مرئی اشکار
visibles اقلام مرئی تجارت
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
visualization مرئی ساختن سیال
selenocentric مرئی از مرکز ماه
invisible ناپدید غیر مرئی
on screen formating قالب بندی مرئی
videos فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
producer goods کالاهای سرمایهای
fancy goods کالاهای تجملی
expendable supplies کالاهای مصرفی
durables کالاهای بادوام
durable goods کالاهای بادوام
nondurable goods کالاهای بی دوام
intermediate goods کالاهای واسطه
differentiated products کالاهای ناهمگن
differentiated products کالاهای متفاوت
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
soft goods کالاهای بی دوام
mixed goods کالاهای مختلط
consumption goods کالاهای مصرفی
merit goods کالاهای ایده ال
purpose made کالاهای خاص
producer goods کالاهای تولیدی
intermediate goods کالاهای واسطهای
prohibited goods کالاهای ممنوعه
investment goods کالاهای سرمایهای
hazardous goods کالاهای خطرناک
producer's goods کالاهای مولد
goods on consignment کالاهای امانی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
labor intensive goods کالاهای کاربر
goods receiving کالاهای دریافتی
merit goods کالاهای مطلوب
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
heavy goods کالاهای سنگین
public goods کالاهای عمومی
consumables کالاهای مصرفی
attractive goods کالاهای جذاب
commercial items کالاهای تجارتی
exports کالاهای صادراتی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
luxury goods کالاهای تجملی
substitute goods کالاهای جانشین
collective goods کالاهای جمعی
consumer goods کالاهای مصرفی
supporting goods کالاهای حمایتی
available goods کالاهای موجود
imports کالاهای وارداتی
spot goods کالاهای موجود
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
complementary goods کالاهای مکمل
inwards goods کالاهای وارداتی
necessities کالاهای ضروری
capital goods کالاهای سرمایهای
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
stock accounting حساب کالاهای موجود
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
fabrication کالاهای ساخته شده
stock markets بورس کالاهای مختلف
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
visibles کالاهای قابل رویت
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
stock market بورس کالاهای مختلف
man made goods کالاهای ساخت بشر
prohibited goods کالاهای منع شده
goods receiving کالاهای درحال تحویل
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
service stock اماد و کالاهای جنگی
competitive goods کالاهای مورد رقابت
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
spot goods کالاهای اماده تحویل
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
goods inwards کالاهای درحال تحویل
soft goods کالاهای مصرف شدنی
goods intake کالاهای درحال تحویل
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
free list صورت کالاهای بی گمرک
secondhand goods کالاهای دست دوم
finished goods کالاهای اماده فروش
finished goods کالاهای ساخته شده
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
jetsam کالاهای به دریا ریخته شده
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com