Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
by under stamped
کسر تمبر داشتن
Other Matches
stamp tax
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp duty
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
first-day covers
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
philately
تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
stamp duty
حق تمبر
stamp duties
حق تمبر
stamp
تمبر
stamps
تمبر
philatelists
تمبر شناس
food stamps
تمبر خوراک
philatelist
تمبر شناس
stamper
تمبر الصاق کن
tamarind
تمبر هندی
postage stamps
تمبر پست
poststamp
تمبر پست
postage
تمبر پستی
stamped
تمبر خورده
postmark
اثرمهر تمبر
postage stamp
تمبر پست
stamp
تمبر یا مهرزدن
postmarks
اثرمهر تمبر
food stamp
تمبر خوراک
philately
تمبر شناسی
stamps
تمبر یا مهرزدن
stamp duties
پول تمبر
philatelic
مربوط به تمبر شناسی
Do you have any stamps?
آیا تمبر دارید؟
it is sufficiently stamped
کم تمبر خورده است
stamp
تمبر پست الصاق کردن
stamps
تمبر پست الصاق کردن
put into circulation
به جریان انداختن
[پول، تمبر و ... ]
postmarks
مهر باطله تمبر پست
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
postmark
مهر باطله تمبر پست
The stamp doesnt stick.
این تمبر نمی چسبد
postmarks
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
face value
<idiom>
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
postmark
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
slips
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
franking machine
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lacks
کم داشتن
to go hot
تب داشتن
lacked
کم داشتن
lack
کم داشتن
to hold a meeting
داشتن
redolence
بو داشتن
to have f.
تب داشتن
to be in a f.
تب داشتن
to be feverish
تب داشتن
wanted
کم داشتن
relieves
داشتن
want
کم داشتن
to possess
داشتن
owning
داشتن
relieving
داشتن
owned
داشتن
doubts
شک داشتن
own
داشتن
relieve
داشتن
having
داشتن
intercommon
داشتن
monogyny
داشتن یک زن
doubting
شک داشتن
doubted
شک داشتن
doubt
شک داشتن
to hold
داشتن
to have
داشتن
to have possession of
داشتن
owns
داشتن
bear
داشتن
bear
در بر داشتن
have
داشتن
bears
در بر داشتن
possess
داشتن
possesses
داشتن
bears
داشتن
lackvt
کم داشتن
possessing
داشتن
rolled
تلاطم داشتن
affects
دوست داشتن
recoil
واکنش داشتن بر
confided
اعتماد داشتن به
affect
تمایل داشتن
affect
دوست داشتن
leaned
تمایل داشتن
recoiled
واکنش داشتن بر
recoiling
واکنش داشتن بر
lean
تمایل داشتن
leans
تمایل داشتن
recoils
واکنش داشتن بر
rolls
تلاطم داشتن
roll
تلاطم داشتن
confides
اعتماد داشتن به
confide
اعتماد داشتن به
spared
دریغ داشتن
abound in
فراوان داشتن
abound with
فراوان داشتن
spare
دریغ داشتن
amativeness
دوست داشتن
importing
اهمیت داشتن
bear on
نسبت داشتن
bestowon
ارزی داشتن
imported
اهمیت داشتن
debt
بدهی داشتن
debts
بدهی داشتن
fluctuates
نوسان داشتن
fluctuated
نوسان داشتن
concern
اهمیت داشتن
fluctuate
نوسان داشتن
quakes
لرزش داشتن
concerns
اهمیت داشتن
quake
لرزش داشتن
quaked
لرزش داشتن
quaking
لرزش داشتن
import
اهمیت داشتن
affects
تمایل داشتن
overlapped
اشتراک داشتن
mind
در نظر داشتن
mind
تصمیم داشتن
likes
دوست داشتن
liked
دوست داشتن
overlaps
اصطکاک داشتن
overlaps
اشتراک داشتن
value
گرامی داشتن
like
دوست داشتن
values
گرامی داشتن
minding
تصمیم داشتن
minding
در نظر داشتن
overlapped
اصطکاک داشتن
overlap
اشتراک داشتن
overlap
اصطکاک داشتن
correlation
ارتباط داشتن
outclassing
برتری داشتن بر
outclasses
برتری داشتن بر
outclassed
برتری داشتن بر
outclass
برتری داشتن بر
minds
در نظر داشتن
minds
تصمیم داشتن
valuing
گرامی داشتن
hunger
اشتیاق داشتن
represent
نمایندگی داشتن
requiring
لازم داشتن
can
قدرت داشتن
can
امکان داشتن
requires
لازم داشتن
canning
قدرت داشتن
required
لازم داشتن
canning
امکان داشتن
cans
قدرت داشتن
cans
امکان داشتن
monogamy
داشتن یک همسر
represented
نمایندگی داشتن
represents
نمایندگی داشتن
hungered
اشتیاق داشتن
may
امکان داشتن
declaring
افهار داشتن
hungering
اشتیاق داشتن
hungers
اشتیاق داشتن
thirst
اشتیاق داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com