Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
Other Matches
class f allotment
کسورات حق مسکن
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
class a pay reservation
کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
stalag
بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
reefer
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefers
لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
deductions
کسورات
total deduction
جمع کسورات
class d allotment
کسورات بیمه
class e allotment
کسورات اقساط ماهیانه
class n allotment
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
men of property
ملک داران
arthropoda
بند داران
the faithful
ایمان داران
vertebrata
مهره داران
moneyed interest
پول داران
farmers
مزرعه داران
ctenophora
شانه داران
proboscidean or ian
خرطوم داران
ctenophore
شانه داران
euciliate
مژه داران حقیقی
thallophyte
از جنس ریسه داران
intervertebral
بین مهره داران
riflecorps
تفنگ داران داوطلب
joint tenants
اجاره داران مشترک
proboscidian
وابسته بخرطوم داران عاجدار
naris
سوراخ بینی مهره داران
centrum
مرکز بدن مهره داران
proboscidean
وابسته بخرطوم داران عاجدار
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
toes
انگشت پای مهره داران جای پا
toe
انگشت پای مهره داران جای پا
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
micronucleus
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
paliative
مسکن
sedative
مسکن
colony
مسکن
abodes
مسکن
painkiller
مسکن
residence
مسکن
habitations
مسکن
tranquilizer
مسکن
calmative
مسکن
unaccommodated
بی مسکن
abode
مسکن
domicil
مسکن
painkillers
مسکن
long house
مسکن
roofs
مسکن
roof
مسکن
commorancy
مسکن
quarters
مسکن
habitation
مسکن
residences
مسکن
housing
مسکن
domicile
مسکن
lodging
مسکن
lodgings
مسکن
assuasive
مسکن
narcotic
مسکن
alleviator
مسکن
resiance
مسکن
dwelling
مسکن
dwellings
مسکن
basic allowance for quarters
حق مسکن
domiciles
مسکن
inhabitance
مسکن
sedatives
مسکن
quarters allowance
حق مسکن
domiciliate
خانه مسکن
billet
مسکن عده ها
billeted
مسکن عده ها
long-house
مسکن اشتراکی
indwell
مسکن گزیدن
domiciliation
مسکن گزینی
domiciliate
مسکن دادن
lenitive
مسکن درد
housing economics
اقتصاد مسکن
domicile
مسکن دادن
billeting
مسکن عده ها
domiciles
مسکن دادن
downer
داروی مسکن
billets
مسکن عده ها
bield
مسکن گزیدن
hang out
مسکن کردن
anodyne
دوای مسکن
ataraxic
داروی مسکن
ataractic
داروی مسکن
housing
ایجاد مسکن
quarters in kind
مسکن مجانی
palliative
مسکن موقتی
palliatives
مسکن موقتی
paregoric
مسکن درد
sedatives
داروی مسکن
sedative
داروی مسکن
domicil
مسکن دادن
stead
مقر مسکن
downers
داروی مسکن
inn
مسکن دادن
guest
مسکن گزیدن
guests
مسکن گزیدن
wigwam
خیمه مسکن
wigwams
خیمه مسکن
quartering
مسکن دادن
settlements
ته نشینی مسکن
settlement
ته نشینی مسکن
inns
مسکن دادن
narcotize
داروی مسکن دادن
kraals
در دهکده مسکن دادن
acetaminophen
استامینوفن که مسکن است
laager
در اردو مسکن گزیدن
habitats
مسکن طبیعی بوم
anodyne
تسکین دهنده مسکن
habitat
مسکن طبیعی بوم
kraal
در دهکده مسکن دادن
inhabit
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabiting
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabits
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
The price includes flights and accommodation.
بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
room
مسکن گزیدن منزل دادن به
rooms
مسکن گزیدن منزل دادن به
palliatives
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
paregoric
تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
palliative
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
over crowding
تعداد ساکنین از میزانی که قانون مسکن مقرر داشته است
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
barbiturate
نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
tophole
درجه یک
second rate
درجه دو
topnotch
درجه یک
rank
درجه
proportion
درجه
ranks
درجه
ranked
درجه
grade
درجه
rates
درجه
second-rate
درجه دو
low grade
کم درجه
top hole
درجه یک
top
درجه یک
length
درجه
lengths
درجه
grades
درجه
proportions
درجه
gauge=gage
درجه
nobby
درجه یک
chinical t.
درجه
just as well
<adv.>
به یک درجه
equally
<adv.>
به یک درجه
pitch
درجه
pitches
درجه
run of the mine
بی درجه
clinical thermometer
درجه
copacetic
درجه یک
gauge glass
درجه اب
gage=gauge
درجه
gage
درجه
first string
درجه یک
first class
درجه یک
kyu
درجه
scale
درجه
copesetic
درجه یک
scalage
درجه
titles
درجه
second class
درجه 2
degree
درجه
rate
درجه
third-rate
درجه سه
third rate
درجه سه
degrees
درجه
title
درجه
gauge
درجه
top-notch
درجه یک
slap-up
درجه یک
high-class
درجه یک
elevation
درجه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com