Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
panic monger
کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
Other Matches
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
improviser
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
improvisor
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
shocks
دچارهراس سخت شدن
shock
دچارهراس سخت شدن
shocked
دچارهراس سخت شدن
advisory system
سیستم خبرهای که کاربر را راهنمایی میکند
nostradamus
کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
knight of the post
کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
gill net
گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
granulose
ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
evil genius
روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
house martins
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martin
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
double bar
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
disjunctive
حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
martin
نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
jack pot
دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
diplexer
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
blessed is he who
کسیکه
gospeller
کسیکه
dragman
کسیکه
whom
کسیکه
one who
کسیکه
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
long shot
کسیکه درمسابقات
minimalist
کسیکه خرسنداست
stalker
کسیکه میخرامد
whomso
بهر کسیکه
introspectionist
کسیکه معتقد به
constructionist
کسیکه قانون
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
joggers
کسیکه اهسته می دود
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter
کسیکه خرناس میکشد
jogger
کسیکه اهسته می دود
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
hylotheist
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
gainer
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com