English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
English Persian
net laying ship کشتی تور گذار
Search result with all words
buoy tender کشتی بویه گذار
dan runner کشتی بویه گذار
mine layer کشتی مین گذار
minelayer کشتی مین گذار
Other Matches
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
over- گذار
transition گذار
transitions گذار
over گذار
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
transition period دوره گذار
oviparous تخم گذار
transit time زمان گذار
pawnor رهن گذار
pledgor رهن گذار
tracklayer ریل گذار
pledgor وثیقه گذار
blazer علامت گذار
outdoor recreation گشت و گذار
encoder رمز گذار
transition state حالت گذار
legislative قانون گذار
investor سرمایه گذار
mortgagor رهن گذار
nomographer قانون گذار
investors سرمایه گذار
blazers علامت گذار
pracitcable گذار کردنی
pricer قیمت گذار
legislator قانون گذار
auctioneer حراج گذار
contributory خراج گذار
shelver در قفسه گذار
innovator بدعت گذار
innovators بدعت گذار
shelver در تاقچه گذار
space bar فاصله گذار
tapper توپی گذار
spotter خال گذار
heretics بدعت گذار
heretic بدعت گذار
trend-setters بدعت گذار
swindlers کلاه گذار
marker pen علامت گذار
swindler کلاه گذار
prizer قیمت گذار
founder بنیان گذار
foundered بنیان گذار
foundering بنیان گذار
founders بنیان گذار
bypassing کنار گذار
bypasses کنار گذار
bypassed کنار گذار
tracked layer ریل گذار
bypass کنار گذار
zoogenic بچه گذار
impressionistic برداشت گذار
trend-setter بدعت گذار
legislators قانون گذار
auctioneers حراج گذار
grader نمره گذار
punctuator نقطه گذار
dotter نقطه گذار
discriminator فرق گذار
differentiator فرق گذار
legator میراث گذار
legiskative قانون گذار
legislatress قانون گذار زن
legislatrix قانون گذار زن
depositor امانت گذار
lienee وثیقه گذار
assessor خراج گذار
markers نشان گذار
marker نشان گذار
demographic transition گذار جمعیت
bailer امانت گذار
bailor امانت گذار
graduator درجه گذار
grounder کار گذار
grounder پایه گذار
instaurator بنیاد گذار
insurant بیمه گذار
coder رمز گذار
racer مسابقه گذار
racers مسابقه گذار
handlers دسته گذار
handler دسته گذار
deepositor ودیعه گذار
valuers قیمت گذار
valuer قیمت گذار
lowpass پایین گذار
salvers مرهم گذار
mark sense نشان گذار
salver مرهم گذار
accomodating منت گذار
crossing site محل گذار
insured بیمه گذار
minelayer ناو مین گذار
free capital سرمایه گذار پولی
dot generator مولد خال گذار
subcaliber تفنگ اثر گذار
money lender پول به بهره گذار
miscreant بدعت گذار خبیث
spacebar کلید فاصله گذار
truster ودیعه گذار اعتباردهنده
burst gate لامپ پیام گذار
uniparous هر باریک تخم گذار
buoy tender ناو بویه گذار
testator شاهد میراث گذار
dan layers شناوه بویه گذار
position control پیچ مرکز گذار
depositor ودیعه گذار مودع
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
truster باور کننده امانت گذار
pathfinder هواپیمای علامت گذار مسیر
You are not pulling my leg , are you ? نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
pathfinders هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton نشان گذار بدون پرانتز
spademan نفر خرج گذار توپ
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
to mince matters از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
encrypt تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
loader خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
winter قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
depositor صاحب سپرده سپرده گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
boarded کشتی
flattest پل کشتی
vessels کشتی
flat پل کشتی
wrestling کشتی
bottom کشتی
bottoms کشتی
on board a ship در کشتی
on shipboard در کشتی
on the sea در کشتی
on the water در کشتی
aft در پس کشتی
argo کشتی
vessel کشتی
puppis کشتی دم
sail ho! کشتی !کشتی !
collier کشتی
bilge اب ته کشتی
by water با کشتی
carina کشتی
carinae کشتی
ark کشتی
ship haven یک کش کشتی
foreship سر کشتی
ship کشتی
board کشتی
hulks کشتی
ships کشتی
hulk کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com