Total search result: 202 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
orthodromics |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
orthodromy |
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی |
|
|
Other Matches |
|
shipping company |
شرکت کشتی رانی |
seaworthy |
قابل کشتی رانی |
inland navigation |
کشتی رانی در رودخانه ها |
innavigable |
غیرقابل کشتی رانی |
sailing orders |
دستور کشتی رانی |
nautically |
از لحاظ کشتی رانی |
shippable |
قابل کشتی رانی |
cabotage |
کشتی رانی ساحلی |
aerostation |
کشتی رانی هوایی |
loxodromics |
کشتی رانی در خط مایل |
navigation river |
رودخانه قابل کشتی رانی |
coasting |
کشتی رانی در طول ساحل |
oceanshipping |
روشهای کشتی رانی دراقیانوس |
loxodromic |
وابسته به کشتی رانی در خط مایل |
portolano |
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر |
circumnavigate |
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن |
circumnavigation |
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند |
circumavigator |
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند |
dump |
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت |
floatable |
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی |
topgallant |
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی |
large ship |
کشتی بزرگ |
argosy |
کشتی بزرگ |
ship of the line |
کشتی جنگی بزرگ |
galleass |
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81 |
carack |
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی |
carrack |
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی |
scupper |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppered |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppers |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
scuppering |
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی |
respondentia |
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود |
load line |
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد |
ship's manifest |
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی |
hawse |
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه |
carry ship |
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد |
keels |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
dan runner |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
waterline |
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب |
keel |
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن |
lazar housek |
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی |
gunroom |
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی |
supercargo |
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود |
embarkation |
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو |
bill of health |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
usura maritima |
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است |
the vessel was put a bout |
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند |
windjammer |
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی |
femoral |
رانی |
crural |
رانی |
rani |
رانی |
ranee |
رانی |
quarterdeck |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
quarterdecks |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
yawed |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
yaw |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
overboard |
از کشتی بدریا روی کشتی |
sailboats |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
sailboat |
کشتی بادبانی کشتی بادی |
hush ship |
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود |
oratorship |
سخن رانی |
canoes |
قایق رانی |
ejection |
بیرون رانی |
canoe |
قایق رانی |
oarsmanship |
کرجی رانی |
inguinal |
کشاله رانی |
voluptuousness |
شهوت رانی |
extrusion |
روزن رانی |
repression |
واپس رانی |
voluptuously |
باشهوت رانی |
salaciousness |
شهوت رانی |
salacity |
شهوت رانی |
d. of a speech |
سخن رانی |
motoring |
اتومبیل رانی |
wheelchair |
ویلچر رانی |
yachting |
قایق رانی |
wheelchairs |
ویلچر رانی |
piracy |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
funeral oration |
سخن رانی برسرجنازه |
boats |
قایق رانی کردن |
ox goad |
نیزه گاو رانی |
sprinting |
مسابقه اتومبیل رانی |
auto racing |
مسابقه اتومبیل رانی |
to gratify ones passions |
شهوت رانی کردن |
ease all |
درکرجی رانی ایست |
platforms |
سخن رانی کردن |
pawn push |
پیاده رانی شطرنج |
lectureship |
سمت سخن رانی |
pultrusion process |
فرایند کشش رانی |
boat |
قایق رانی کردن |
harness race |
مسابقه ارابه رانی |
lectureships |
سمت سخن رانی |
pawn roller |
پیاده رانی شطرنج |
to go on the stump |
سخن رانی کردن |
platform |
سخن رانی کردن |
to give a lecture |
سخن رانی کردن |
magnetic potential |
نیروی مغناطیس رانی |
salaciously |
از روی شهوت رانی |
libidinously |
از روی شهوت رانی |
regattas |
مسابقه کرجی رانی |
regatta |
مسابقه کرجی رانی |
auto drome |
پیست اتومبیل رانی |
drive way |
مسیر اتومبیل رانی |
harness racing |
ارابه رانی تک اسبه |
extrudate |
محصول روزن رانی |
cartel ship |
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی |
drag racing |
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت |
matinee |
مسابقه ارابه رانی در روز |
matinTes |
مسابقه ارابه رانی در روز |
effective electromotive force |
نیروی برق رانی موثر |
red flag |
پرچم قرمز اتومبیل رانی |
row a race |
مسابقه کرجی رانی دادن |
moto |
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی |
contact electromotive force |
نیروی برق رانی مجاورتی |
active emf |
نیروی برق رانی موثر |
motor vehicle passenger |
مسافر خودرو [اتومبیل رانی] |
car passenger |
مسافر خودرو [اتومبیل رانی] |
Carpool |
هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی] |
car passenger |
سرنشین خودرو [اتومبیل رانی] |
motor vehicle passenger |
سرنشین خودرو [اتومبیل رانی] |
harness horse |
اسب مخصوص ارابه رانی |
trialling |
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی |
matinees |
مسابقه ارابه رانی در روز |
ride [American E] |
سواری [گردشگری] [خودرو رانی] |
lift |
سواری [گردشگری] [خودرو رانی] |
free on boand |
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی |
eloge |
سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است |
starter motor |
راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ] |
starter |
راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ] |
sapphic vice |
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر |
starting motor |
راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ] |
under |
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی |
under- |
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی |
to row a race |
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن |
kite track |
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی |
to pander any one's lust |
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن |
icekhana |
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه |
off road racing |
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل |
speedway |
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی |
semi naufragium |
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی |
tirm oval |
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی |
prows |
کشتی عرشه کشتی |
prow |
کشتی عرشه کشتی |
lap money |
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی |
tracks |
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی |
tracked |
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی |
track |
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی |
hobbles |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbling |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbled |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobble |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hopple |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
off roader |
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل |
lines |
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق |
line |
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق |
keelage |
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر |
moto cross |
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه |
pit |
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه |
pits |
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه |
toe weight |
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب |
light ship |
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی |
dock receipt |
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر |
booster cable [jumper cable] |
کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ] |
skeg |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
skag |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
handicap |
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان |
handicaps |
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان |
bottom |
کشتی |
flat |
پل کشتی |
flattest |
پل کشتی |
afloat |
در کشتی |
argo |
کشتی |
board |
کشتی |
hulks |
کشتی |
aft |
در پس کشتی |
foreship |
سر کشتی |
bilge |
اب ته کشتی |
on shipboard |
در کشتی |
on the water |
در کشتی |
hulk |
کشتی |
bottoms |
کشتی |
on the sea |
در کشتی |
boarded |
کشتی |
collier |
کشتی |
sail ho! |
کشتی !کشتی ! |
vessels |
کشتی |
wrestling |
کشتی |
vessel |
کشتی |
carina |
کشتی |
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight |
کشتی مس |
ships |
کشتی |
ship haven |
یک کش کشتی |
ship |
کشتی |
by water |
با کشتی |
deck |
پل کشتی |
puppis |
کشتی دم |
decks |
پل کشتی |
catch |
کشتی کج |
ark |
کشتی |
carinae |
کشتی |