English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
wrestle کشتی کشمکش
wrestled کشتی کشمکش
wrestles کشتی کشمکش
Other Matches
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
bout کشمکش
skirmishes کشمکش
skirmish کشمکش
wrestling کشمکش
melec کشمکش
scuffling کشمکش
scuffles کشمکش
bouts کشمکش
scuffled کشمکش
row کشمکش
scuffle کشمکش
war کشمکش کردن
wars کشمکش کردن
antagonise کشمکش کردن
in-fighting کشمکش درونی
tensions تنش کشمکش
wintle کشمکش کردن
scrimmage هنگامه کشمکش
scrimmages هنگامه کشمکش
conflicts کشمکش نبرد
stour کشمکش عجله
struggling کشمکش تنازع
conflict کشمکش نبرد
struggles کشمکش تنازع
struggled کشمکش تنازع
struggle کشمکش تنازع
conflicted کشمکش نبرد
agonist دچار کشمکش
tension تنش کشمکش
cut and thrust کشمکش دست بیقه
tussling مسابقه جسمانی کشمکش
toiled کار پر زحمت کشمکش
tussles مسابقه جسمانی کشمکش
tussled مسابقه جسمانی کشمکش
toiling کار پر زحمت کشمکش
toil کار پر زحمت کشمکش
tussle مسابقه جسمانی کشمکش
spat کشمکش کردن سیلی
battle royal نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
scuffled کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffle کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffles کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffling کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
fabianism نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
decked پل کشتی
deck پل کشتی
puppis کشتی دم
wrestling کشتی
by water با کشتی
ark کشتی
afloat در کشتی
carinae کشتی
carina کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
decks پل کشتی
foreship سر کشتی
argo کشتی
flattest پل کشتی
flat پل کشتی
ships کشتی
on the sea در کشتی
on the water در کشتی
vessels کشتی
vessel کشتی
on board a ship در کشتی
on shipboard در کشتی
ship کشتی
aft در پس کشتی
collier کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
bilge اب ته کشتی
hulks کشتی
catch کشتی کج
bottom کشتی
bottoms کشتی
board کشتی
boarded کشتی
ship haven یک کش کشتی
hulk کشتی
shipboard کنار کشتی
sister ship کشتی خواهر
shipload بار کشتی
shipmaster رئیس کشتی
shipowner صاحب کشتی
deadman مهاربند کشتی
bill of loading بارنامه کشتی
shipboard پهلوی کشتی
ship's master افسرارشد کشتی
caboose اشپزخانه کشتی
cutwater دماغه کشتی
passenger liner کشتی مسافری
privateer کشتی مسلح
cuddy اطاقک کشتی
strands به گل نشستن کشتی
predial or prae کشتی روستایی
deck gang ملوان پل کشتی
shipowner مالک کشتی
bill of loading جواز کشتی
deck seamanship ملوان پل کشتی
parent ship کشتی مادر
pilotage راهنمایی کشتی
singlisticker کشتی یک دگله
passenger liner کشتی مسافربری
shipwright کشتی ساز
cargoes محموله کشتی
sister ship کشتی همسان
noah ark کشتی نوح
pleasure boat کشتی تفرجی
shipside کنار کشتی
cockswain پیشکارکارکنان کشتی
shipper محموله کشتی
deck plan صفحه پل کشتی
shipper مسافر کشتی
shipboard صحنه کشتی
coxswain مباشر کشتی
ship building کشتی سازی
sea anchor لنگر کشتی
screwpropeller پروانه کشتی
carina کشتی حمال
sailing vessel کشتی بادبانی
dockyard تعمیرگاه کشتی
cargo ship کشتی باری
roadstead کشتی گاه
cargo liner کشتی باری
cargo محموله کشتی
shipbuilding کشتی سازی
sea fight جنگ کشتی ها
wrecked کشتی شکسته
castway کشتی شکسته
ship handling مانور با کشتی
carrying vessel کشتی باربری
deck plan افق پل کشتی
seaway مسیر کشتی
cook house اشپزخانه کشتی
sea gauge اب نشین کشتی
dockyards تعمیرگاه کشتی
ship papers اسناد کشتی
dock تعمیرگاه کشتی
cargo boat کشتی باری
berths خوابگاه کشتی
combatant vessel کشتی جنگی
double-decker کشتی دوعرشهای
double-deckers کشتی دوعرشهای
docked تعمیرگاه کشتی
strand به گل نشستن کشتی
propeller پروانه کشتی
ship safety سلامت کشتی
berthing خوابگاه کشتی
rhumb خط سیر کشتی
ship propeller پروانه کشتی
docks تعمیرگاه کشتی
catch as catch can کشتی ازاد
caulker درزگیر کشتی
berth خوابگاه کشتی
commondo ship کشتی نیروبر
rhumb line خط انحراف کشتی
commercial marine کشتی تجاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com