English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
black belt کمربند سیاه استاد جودو
black belts کمربند سیاه استاد جودو
Other Matches
judo جودو
jiujitsu جودو 0
jiujutsu جودو 0
jujitsu جودو 0
sensei مربی جودو
shiai مسابقه جودو
dogo اموزشگاه جودو
sambo نوعی جودو روسی
pottage شوربای ارد جودو سر
kata فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
GI لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
judo فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
skilful استاد
adept استاد
wright استاد
maestro استاد
professors استاد
maestros استاد
professor استاد
instructor استاد
instructors استاد
craftsmaster استاد
elaborated ساخت استاد
elaborate ساخت استاد
tutored استاد راهنما
tutors استاد راهنما
master استاد شطرنج
tutor استاد راهنما
elaborates ساخت استاد
elaborating ساخت استاد
handy استاد در کارخود
handier استاد در کارخود
adjoint معاون استاد
chess master استاد شطرنج
master ارباب استاد
mastered ارباب استاد
mastered استاد شطرنج
masters ارباب استاد
masters استاد شطرنج
past masters استاد قدیمی
handiest استاد در کارخود
master workman استاد کار
master off استاد شمشیربازی
past master استاد قدیمی
past master استاد پیشین
past masters استاد پیشین
philologist استاد زبان شناسی
grandmaster استاد بزرگ شطرنج
grandmasters استاد بزرگ شطرنج
analysts استاد تجزیه روانکاو
practice makes perfect کارکن تا استاد شوی
analyst استاد تجزیه روانکاو
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
international master استاد بین المللی شطرنج
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
to live in پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
The professor knows what he is talking about. استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
sashes کمربند
obi کمربند
fascia کمربند
cingulum کمربند
waist band کمربند
waist belt کمربند
girdle کمربند
belts کمربند
sash کمربند
fascias کمربند
leather belt کمربند
cordons کمربند
belt کمربند
cincture کمربند
cordon کمربند
belted کمربند
girdled کمربند
zones کمربند
cummerbund کمربند
cummerbunds کمربند
waistline کمربند
zone کمربند
lap belt کمربند
waistlines کمربند
girdles کمربند
girdling کمربند
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
lifebelts کمربند نجات
catching belt کمربند ایمنی
safety belts کمربند نجات
seismic belt کمربند زلزله
armature band کمربند ارمیچر
frogs حلقه کمربند
lifebelts کمربند ایمنی
scapula کمربند شانهای
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
rotating band کمربند گلوله
cestus کمربند زنانه
demolition belt کمربند انفجاری
scapulas کمربند شانهای
lifebelt کمربند ایمنی
lifebelt کمربند نجات
safety belt کمربند نجات
safety belt کمربند رکاب
safety belts کمربند ایمنی
safety belts کمربند اطمینان
van allen belt کمربند ون الن
safety belts کمربند رکاب
band کمربند نوار
tea کمربند تکواندو
latitude band کمربند عرضی
life belt کمربند نجات
safety belt کمربند اطمینان
safety belt کمربند ایمنی
cinch تنگ یا کمربند
foreshore کمربند ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
cingulate دارای کمربند
frog حلقه کمربند
girdler کمربند ساز
teas کمربند تکواندو
confidence belt کمربند اطمینان
bands کمربند نوار
beach face کمربند ساحلی
life belt کمربند نجات غریق
chatelain کمربند زنجیری زنانه
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
belting محل بستن کمربند
seat belt کمربند صندلی هواپیما
zone کمربند حبه باروت
zones کمربند حبه باروت
zonule حلقه یا کمربند کوچک
rotating band کمربند مسی گلوله
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
waist کمر لباس کمربند
waists کمر لباس کمربند
bourrelet روپوش کمربند گلوله
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
machanic کمربند ایمنی اویزان از سقف
To tightren up ones belt. کمربند خود را سفت بستن
tunic بلوزیا کت کوتاه کمربند دار
grommet حلقه روپوش کمربند گلوله
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
tunics بلوزیا کت کوتاه کمربند دار
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
coaches کمک مربی کمک استاد
coach کمک مربی کمک استاد
coached کمک مربی کمک استاد
cross belt کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
marsh سیاه اب
bogs سیاه اب
marshes سیاه اب
swamping سیاه اب
mossy سیاه اب
swamps سیاه اب
ebon سیاه
blacked سیاه
bog سیاه اب
jetty سیاه
Negro سیاه
dogwood سیاه ال
grimy سیاه
sooty سیاه
swamped سیاه اب
pitch dark سیاه
blacks سیاه
jetties سیاه
glaucoma اب سیاه
pitchy سیاه
black سیاه
blacker سیاه
jet-black سیاه سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com