Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
tide (someone) over
<idiom>
کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
Other Matches
come on strong
<idiom>
فائق آمدن
get over something
<idiom>
فائق آمدن برمشکلات
sweep off one's feet
<idiom>
بر احساسات فائق آمدن
run over
<idiom>
فائق آمدن برچیزی
bite the bullet
<idiom>
فائق آمدن بر مشکلات
waltz off with
<idiom>
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
ScanDisk
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
land on one's feet
<idiom>
با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
complexes
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complicated
با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
A problem is a chance for you to do your best.
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
get off
<idiom>
پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
straw that breaks the camel's back
<idiom>
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
The climate of Europe desnt suit me.
حال آمدن ( بهوش آمدن )
knowledge
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
alerts
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
surpassing
فائق
paramount
فائق
prevailing
فائق
ambiguous
نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
get
فائق امدن
hurdle
فائق امدن بر
surmount
فائق امدن
prevalent
فائق مرسوم
overpass
فائق امدن بر
overpasses
فائق امدن بر
gets
فائق امدن
getting
فائق امدن
trancscendent
افضل فائق
to get over
فائق امدن بر
surmounted
فائق امدن
surmounting
فائق امدن
surmounts
فائق امدن
surmountable
فائق شدنی
insuperable
فائق نیامدنی
hurdles
فائق امدن بر
overtop
فائق امدن بر بلندتربودن
win through
برمشکلات فائق امدن
superable
تفوق یافتنی فائق شدنی
insurmountable
فائق نیامدنی غیر قابل عبور
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
lapse
به سر آمدن
To be overpowered.
از پا در آمدن
To stretch . to be elastic .
کش آمدن
to get back on one's feet
به حال آمدن
to shoot one's mouth off
<idiom>
لاف آمدن
to water
[of eyes]
اشک آمدن
To overpower. To overcome . To vanquish. To win.
غالب آمدن
to come to a boil
به جوش آمدن
To back down .
کوتاه آمدن
to proceed
پیش آمدن
up
<adv.>
به بالا
[آمدن]
To be on (come to )the booil.
جوش آمدن
to turn out badly
بد از آب در آمدن
[داستانی]
show-off
<idiom>
قپی آمدن
To come into existence .
بوجود آمدن
to be valid
به شمار آمدن
to go wrong
بد از آب در آمدن
[داستانی]
problem
مشکل
difficult
مشکل
jigsaw
مشکل
uphill
مشکل
problems
مشکل
quandary
مشکل
jigsaws
مشکل
quandaries
مشکل
scarc ely
مشکل
to come to
<idiom>
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
To stop being adamant (unyielding).
از خر شیطان پائین آمدن
To get the better of someone . To defeat someone .
بر کسی غالب آمدن
call for someone
<idiom>
آمدن وبردن کسی
to come to oneself
<idiom>
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to become conscious
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to unfold
از آب در آمدن
[اصطلاح مجازی]
to come round
[around]
<idiom>
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to come dressed in your wedding finery
با لباس عروسی آمدن
stop out
دیر به خانه آمدن
[شب]
born with a silver spoon in one's mouth
<idiom>
باثروت به دنیا آمدن
To be punctual . To be on time .
سر وقت آمدن ( بودن )
With the onset of summer.
.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
belly flop
با شکم فرود آمدن
belly flops
با شکم فرود آمدن
to rain cats and dogs
سنگ ازآسمان آمدن
to approach something
نزدیک آمدن به چیزی
to look well
تندرست به نظر آمدن
precede
پیش از چیزی آمدن
To lodge a complaint .
درمقام شکایت بر آمدن
resurface
دوباره به سطح آمدن
resurfaces
دوباره به سطح آمدن
resurfaced
دوباره به سطح آمدن
precedes
پیش از چیزی آمدن
To stop being intransigent.
از خر شیطان پایین آمدن
to near something
نزدیک آمدن به چیزی
knots
مشکل عقده
error description
توضیح مشکل
knot
مشکل عقده
defect description
توضیح مشکل
description of error
توضیح مشکل
fault description
توضیح مشکل
feeding problem
مشکل تغذیه
fastidious
مشکل پسند
hard
مشکل شدید
miminy piminy
مشکل پسند
harder
مشکل شدید
hardest
مشکل شدید
What's the problem?
مشکل کجاست؟
open sesame
مشکل گشا
f.in taste
مشکل پسند
exquisite taste
مشکل پسندی
fastidiousness
مشکل پسندی
free from error
<adj.>
بدون مشکل
deep water
<idiom>
مشکل سخت
kick up a fuss
<idiom>
به مشکل بر خوردن
head above water
<idiom>
آشکاری مشکل
sound
<adj.>
بدون مشکل
hard to please
مشکل پسند
in a jam
<idiom>
مشکل داشتن
fun and games
<idiom>
وفیفه مشکل
ills
مشکل سخت
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
immaculate
<adj.>
بدون مشکل
have a time
<idiom>
به مشکل بر خوردن
hardly
مشکل بزحمت
problem identification
بازشناسی مشکل
flawless
<adj.>
بدون مشکل
impeccable
<adj.>
بدون مشکل
in a bind
<idiom>
به مشکل افتادن
floorer
سوال مشکل
up the creek
<idiom>
به مشکل برخودن
bisexual
خنثی مشکل
bisexuals
خنثی مشکل
solution
پاسخ یک مشکل
finically
مشکل پسندانه
finicality
مشکل پسندی
picksome
مشکل پسند
ill-
مشکل سخت
solutions
پاسخ یک مشکل
faultless
<adj.>
بدون مشکل
ill
مشکل سخت
to regain consciousness
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
to recover consciousness
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
To be born with a silver spoon in ones mouth .
درناز ونعمت بدنیا آمدن
to come round
[British E]
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
To switch on the old charm. To act coquettishly . To be coy
قر و غمزه آمدن
[دلربائی کردن]
to come around
[American E]
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
to dislike somebody
[something]
بدش آمدن از کسی
[چیزی]
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
to come straight to the point
<idiom>
مستقیما
[رک ]
به نکته اصلی آمدن
to go up to somebody
[something]
نزدیک آمدن به کسی
[چیزی]
to go towards
[British E]
/ toward
[American E]
somebody
نزدیک آمدن به کسی
[چیزی]
to approach somebody
[something]
نزدیک آمدن به کسی
[چیزی]
to be into somebody
[something]
<idiom>
از کسی
[چیزی]
خوششان آمدن
dime a dozen
<idiom>
آسان بدست آمدن ،عادی
To come out of oness shell.
از جلد ( لاک ) خود در آمدن
to keep ones he above water
از زیر بدهی بیرون آمدن
resource person
فرد مشکل گشا
Gordian knots
مشکل معما مانند
solves
یافتن پاسخ یک مشکل
through the mill
<idiom>
تجربه شرایط مشکل
solving
یافتن پاسخ یک مشکل
mooney problem checklist
مشکل سنج مونی
solved
یافتن پاسخ یک مشکل
can of worms
<idiom>
مشکل پیچیده وسردرگم
solve
یافتن پاسخ یک مشکل
raise eyebrows
<idiom>
ایجاد مشکل و زحمت
Gordian knot
مشکل معما مانند
unhandy
مشکل بدست امده
mystification
مشکل وپیچیده سازی
in a world of one's own
<idiom>
مشکل عمیق داشتن
to resolve a doubt
حل مشکل یاشبهه کردن
to put the a. in the helve
مشکل یامعمائی را حل کردن
in the doghouse
<idiom>
مشکل پیدا کردن با
calculation
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
catastrophic error
خطا یا مشکل در کل سیستم
problem child
کودک مشکل افرین
ends
در انتها یا پس از چندین مشکل
end
در انتها یا پس از چندین مشکل
no picnic
<idiom>
ناخوش آیند ،مشکل
ended
در انتها یا پس از چندین مشکل
turn tail
<idiom>
فرار از خطر یا مشکل
problem behavior
رفتار مشکل افرین
to look at
نگاه کردن به
[نگریستن به]
[به نظر آمدن]
Out of frying pan into the fire.
<proverb>
از ماهیتابه در آمدن وبه آتش در افتادن .
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To make eyes.
چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com