English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
synchronous data link control کنترل پیوند دادهای همگام
Other Matches
data link پیوند دادهای
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
high level data link control کنترل پیوند دادههای سطح بالا
relational database management system پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
concordant همگام
synchronous همگام
running mate اسب همگام
synchronous circuit مدار همگام
synchro همگام ساز
synchronous computer کامپیوتر همگام
synchronizer همگام کننده
async غیر همگام
mainlining همگام بااکثریت
mainlines همگام بااکثریت
mainlined همگام بااکثریت
running mates اسب همگام
mainline همگام بااکثریت
sync character کاراکتر همگام
sync کاراکتر همگام
synchronized همگام شده
covariation تغییر همگام
synchronous device دستگاه همگام
paralleling همگام قرینه
resonance حالت همگام
paralleled همگام قرینه
parallels همگام قرینه
parallel همگام قرینه
synchronous transmission مخابره همگام
parallelling همگام قرینه
synchronous system سیستم همگام
resonances حالت همگام
synchronous operation عمل همگام
parallelled همگام قرینه
synchronous machine ماشین همگام
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tape synchronizer همگام کننده نوار
synchronous multiplexor تسهیم کننده همگام
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
stdm SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
dataphone تلفن دادهای
data statement حکم دادهای
data termianl پایانه دادهای
data communication ارتباط دادهای
data link escape گریز اتصال دادهای
backgrounds فعالیت ارتباط دادهای
background فعالیت ارتباط دادهای
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
integrity دادهای که آسیب ندیده است
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
flushing پاک کردن هر دادهای در بافر
constants دادهای که مقدارش ثابت است
constant دادهای که مقدارش ثابت است
flushes پاک کردن هر دادهای در بافر
flush پاک کردن هر دادهای در بافر
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
In the fullness lf time . به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
rescue dump دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
chopped کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
chop کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
dynamically مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
object دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcast پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
broadcasts پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
formats متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
format متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
commas فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
comma فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
quantum بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
delimit فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
blank نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
link دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
blankest نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
delimited فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
alphanumeric دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
delimiting فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
ddp عمل بازیاب یا اطلاع از دادهای که در محلهای مختلف قرار دارند
delimits فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
actual address تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
ligaments پیوند
associated هم پیوند
associates هم پیوند
imping پیوند
hyphen پیوند
strapping پیوند
associating هم پیوند
bond پیوند
graftage پیوند
ligament پیوند
grafter پیوند زن
inosculation پیوند رگ ها
syntheses پیوند
inosculation رگ پیوند
transplantation پیوند
relation پیوند
synthesis پیوند
nexus پیوند
associate هم پیوند
hyphens پیوند
connexion پیوند
unrelated بی پیوند
slurs پیوند
connection پیوند
grafted پیوند
link پیوند
linkage پیوند
grafts پیوند
colligation پیوند
grafting پیوند
slurring پیوند
connexions پیوند
linkages پیوند
anastomosis پیوند
ligature خط پیوند
consociation پیوند
slurred پیوند
slur پیوند
merging پیوند
bonding پیوند
zonule پیوند
graft پیوند
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
bandwidth اندازه دادهای که در طول یک کابل یا کانال یا رسانه دیگر قابل ارسال است
spliced پیوند کردن
bond rupture گسیختن پیوند
splice پیوند کردن
splice پیوند زدن
bond strength قدرت پیوند
peptide bond پیوند پپتیدی
warm link پیوند گرم
basic linkage پیوند اساسی
peptide linkage پیوند پپتیدی
metallic bond پیوند فلزی
grafts پیوند گیاه
linked پیوند یافته
association پیوند ارتباط
multiple bond پیوند چندگانه
syndesmosis پیوند رباطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com